جلسه هفتم دوره آنلاین شفای ذهن: ترک رفتارهای مخرب؛ شکایت و غر زدن
توجه: این مطلب آموزشی، بخشی از دوره آنلاین شفای ذهن است.
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-2o4oeyd’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
جلسه هفتم/ هفته هفتم/ ادامه گام پنجم: ترک رفتارهای مخرب؛ شکایت و غر زدن
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-1yurn4l’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
فایلهای صوتی زیر را گوش کنید:
آیتم رهایی از شکایت:
[av_hr class=’short’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-r79zw5′ custom_class=” admin_preview_bg=”]
آیتم تصمیمگیری:
[av_hr class=’short’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-r79zw5′ custom_class=” admin_preview_bg=”]
نکات اجرایی آیتم رهایی از غر زدن:
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-1on2bx1′ custom_class=” admin_preview_bg=”]
متن پیادهشدهٔ فایلهای بالا:
آیتم رهایی از شکایت:
به نام خداوند مهر و خداوند جان خداوند بخشندهی مهربان سلام دوستان پیر حیاتی هستم مربی و مدرس تحول فردی و نویسندهی کتاب فقط آویزان خودت شو.
در ادامهی سلسله مباحث دوره تحول ذهنی گام پنجم به آیتم شِکوِه کردن و غر زدن میرسیم که این را در دو بخش مجزا راجع بهش صحبت میکنم شکوه کردن یکی از عناصر نامطلوب ذهنی و کلامی ما هست که دائماً وقتی ناآگاهانه زندگی کنیم در ما جریان داره در حقیقت شکوه کردن به اعتقاد من اصل شکایت کردن به دلیل شکرگزار نبودن ماست اگر حقیقتاً شکرگزار درگاه الهی باشیم بهجای شِکوه به شُکوه زندگی پی میبریم ما شِکوه میکنیم چون از شُکوه زندگی بیخبریم شُکوه زندگی یعنی شما دائماً متوجه باشید پیامهایی برای سلامتی عشق مهر صلح و صفا انسانیت و بسیاری چیزهای خوب دیگری در عالم برای ما اتفاق می افته و ما باید فقط چشم بینا قلبی روشن نسبت به جهان داشته باشیم. علیرغم هر اشکال و هر اتفاقی علیرغم هر نوع ناراحتی علیرغم هر نوع مشکلات اقتصادی که هست ما چشممان بینا باشه به روی عشق به روی مهر به روی چیزهای خوب عالم اینکه دیگه دست خودمان هست یعنی چی؟ یعنی اینکه من میدونم که مشکلات وجود داره ولی اشکالتراشی برای خودم نکنم حداقل به راهحلها بپردازیم.
شِکوه کردن یعنی از شُکوه خود افتادن شکایت عمق نادانی و ناآگاهی انسان از حکایت زندگی خود است شکایت روایت ناقصی از زندگی انسانی است شکایت حکایت ماندن انسان با غفلتهایش است وقتی شِکوه میکنی در حقیقت روحت را ناآگاهانه تکهتکه میکنی شِکوه میکنی چون شکوه بینظیر زندگی را نمیبینی در شکایت نوعی حمایت غلط ذهنی نهفته است که تو را شبیه غلطهای زندگیات میکند و تو بعد از یک مدت میشوی شبیه غلطها؛ شکایت یعنی تو تسلیم نشدهای به سهم الهی، تو تسلیم نشدهای به آنچه که کائنات و پروردگار برای تو در نظر گرفته است دقت کنید تسلیم شدن از روی عزم منظور من است نه تسلیم از روی عجز.
یعنی بفهمی هماکنون پیامی برای ایستادن و بررسی کردن زندگیات به تو مخابره شده تا منبعد تسلیم دائمی چیزی نشوی میخواهند به تو مخابره کنند که بهجای شکایت به حکایت زندگیات موشکافانه بپرداز تا بفهمی کجا چه اشتباهی کردی و بعد برخیزی بهسوی حقیقتی که ساختن زندگیات را تداوم میبخشد حرکت کنی.
شکایت یعنی نپذیرفتن حقیقی زندگی و زندگی حقیقت گونه شکایت میکنی چون یاد نگرفتی زندگی حقیقی و حقیقت زندگیات را روایت کنی و شکایت مرداب شادابی زندگی است وقتی شاکی میشوی گرفتار طوفان سهمناکی میشوی به نام محق بودن یعنی دائماً به خودت حق میدهی و دیگران را از حق داشتن منصرف میدانی و به خودت حق میدهی هرگونه تفکر و روش و منش داشته باشی شکایت حکایت توست برای درست زندگی نکردن.
اینها تعاریفی بود استعاری و البته بسیار حقیقی برای اینکه شِکوه کردن و شکایت کردن رو توضیح بدم درواقع فکر میکنم آدمها وقتیکه خودشان را نمیپذیرند وقتی با خودشان مهربان نیستن وقتی دائماً درگیریهای ذهنی دارند که از روی نشناختن خودشان سرچشمه میگیره به دام شکایت کردن میافتند من عموماً آدمهایی رو دیدم که وقتی شکایت میکنند شکرگزار نیستند یعنی بسیار ارتباط میبینم بچهها بین شکایت کردن و شکرگزار نبودن فکر میکنم اون چیزی که شکرگزار بودن رو خیلی خیلی غنی میکنه اینه که وقتی شکرگزار هستید دیگه اهل شکایت کردن نیستید اینها از دیدگاه من رابطه مستقیمی دارد مسافر.
فکر میکنم اینها کاملاً به هم ارتباط دارند خوب شکایت کردن اونجوری که من دنبال میکنم باید در دوره تحول ذهنی یاد بگیریم چون داریم شفای ذهن پیدا میکنیم دیگه، باید بیاموزیم که این اصلاً چیز خوبی نیست و دائماً ما را آزار میدهد پس اینرو باید ترک کنیم چطوری ترک کنیم؟ در ادامه راهکارهای شکایت نکردن رو میگم فقط خواهشم اینه که دقت کنید دوستان شکایت کردن رو با شکرگزاری تراز هم قرار بدهید مساوی هم قرار دهید و ببینید چه بلایی سر ما میاره چقدر راحت با شکرگزار بودن میشه شکایت کردن ترک کرد و با شکایت کردن شکر گذار بودن رو ترک کرد، این نکته کلیدی عرایضم تا این لحظه هست و این دقت نظر بالایی رو میخواد که ما مراقبه و مراقبت داشته باشیم همانطور که در گام چهارم گفتم.
در ادامه مبحث شکایت کردن به این نکته میپردازیم که شکایت کردن چه بلایی سر ما میاره دوستان دقت بکنید یه سری عوامل اتفاق میافتد هم ذهنی هم عینی و کلامی برای ما وقتیکه به سمت شکایت کردن میریم.
اول یک نارضایتی دائمی در ما شکل میگیره یعنی ما دائماً ناراضی هستیم هی مدام دنبال این هستیم که نارضایتیهامون رو ابراز کنیم دارای یک نارضایتی درونی و بیرونی میشیم دائماً شکایت کردن میشه ورد زبان ما ورد حال ما یعنی این یه چیزی در درون ما دانهای کاشته میشه که بعدها اگر بهش پرداخته نشه و اگر این دانه از ریشه در نیاد تبدیل به یک درخت تنومندی میشه که تمام زندگیمان رو تحت تأثیر قرار میدهد بنابراین، این نکتهی اول نارضایتی دائمی حالی و کلامی و رفتاری ما هست.
نکتهی دوم منفیبافی شدن ما هست یعنی دائماً ما تبدیل به یک پروسه منفی میشیم همهچیز رو تیره و تلخ میبینیم دائماً به دنبال تیرگیها میگردیم وقتی اهل شکایت میشی حکایتهای منفی میبافی این نکتهی بسیار مهمی است اگر یه روزی دیدید خیلی منفی هستید بدونید که به سمتوسوی شکایت کردن رفتید و احتمالاً از چیزی بهشدت شاکی هستید.
نکته بعدی تلخگفتار شدن من و شماست آدمهایی که شکایت میکنند و اهل شکایت دائمی هستند مدام حرفهای نامربوط میزنند بهاصطلاح من از تطهیر کلام خارج میشوند و به سمتوسوی گزنده بودن میرن هرکی رو دیدید که خیلی گزنده حرف میزنه بدونید آدمی هست که حداقل از درون نارضایتیهای فراوانی نسبت به خودش و جهان داره آدمهایی که از خودشان و شرایطشان راضی هستند راضی به مفهوم منفعل شدن و بیخیال شدن نیست به مفهوم این هستش که شرایط را پذیرفتند و اهل عمل و عملکرد شدن اینها کسانی هستند که تلخگفتار نیستند مهرباناند با زبان شیرین زندگی میکنند.
نکته بعدی و چهارم، تلخ رفتار شدن ماست طبعاً اون کسی که تلخگفتاره رفتار تلخی هم خواهد داشت و اینها ارتباط مستقیمی با همدیگر داره آدمی که رفتار تلخی داره گفتار تلخی هم دارد بنابراین چیزی که باعث میشه ما تلخ رفتار بشیم معمولاً یکیش شکایت کردن هست آدمی که اهل شکایته معمولاً رفتار تلخ عصبی و زنندهای خواهد داشت این نکته بسیار مهمی هست بسیاری از آدمها حواسشان نیست که صبح تا شب شون داره با چی آغاز میشه با چه پایان پیدا میکنه و بعد میبینند که دائماً عصبی مزاج ناراحت و تلخ رفتار هستند و دیگران هم از این گزند رفتاری و گفتاری در امان نیستند معمولاً آدمهایی که اهل شکایت هستند با تلخگفتاری و تلخ رفتاریِ خودشان دیگران را میآزارند.
نکتهی بعدی که بسیار بسیار مهم هست پروسه مقصر سازی هست که شکایت کردن به سرمان میاره یعنی ما دائماً دیگران را مقصر می دونیم برای شرایط زندگیمان برای اون کار برای اون مسئله و پروسه مقصر سازی چرا میگم یعنی چی؟ یعنی ما دیگه اصلاً ول کن قضیه نیستیم همهچیز و همهکس را مقصر شرایط فعلیمان میدانیم و فکر میکنیم دیگران مقصر این قضیه هستند درصورتیکه اصلاً این صحت نداره… پروسه میسازیم یه جریان دائمی در فکر زبان و حالمان و غفلت میکنیم که این شکایت کردن خوب داره بلا سرمان میاره پروسه مقصر سازی یکی از مستقیمترین مستقیم و بلافصل یعنی نکتهی بلافصلی هست از شکایت کردن تا شکایت میکنی داری یکی دیگه را مقصر میدونی و شک نکن این نشاندهنده نپذیرفتن شرایط و تسلیم شدن شرایطه.
نکته بعدی که می خوام بگم بنابراین نکته بعدیش میشه اینکه وقتی تو پروسه مقصرسازی را طی میکنی داری تسلیم شرایطی میشی وقتی تسلیم شرایط میشی منفعل میشی و از راهحل محور بودن خارج میشوی یعنی دائماً دیگران را مقصر میدونی میشینی سرجات منفعل میشی خوب دیدین بعضی آدمها میشینن روی مبل۷ بشقاب غذا میخورن ۲۰ کیلو میوه میخورند در طول روز و دائماً کنترل تلویزیون دستشونه اینجور آدمها معمولاً آدمهای خیلی شاکی هستند حتی اگر شاکی نباشند تنبلی حاصل از شاکی بودن رو دارند به روی خودشان نمیآورند یا به زبان نمیآورند چون بعضیها واکنش طبیعیشون نشستن و منفعل شدن و حتی شکایت هم دیگه نمیکنند شکایتها را درونی میکنند اما عادت هاشون کاملاً مشخصه منفعل، تسلیم شرایط، بیخیال شدن درصورتیکه اگر یادتان باشه در گام اول دوره تحول ذهنی عرض کردم در مبحث پذیرش ما تسلیم میشیم از روی عزم نه از روی عجز نه از روی ناتوانی تسلیم میشیم یه ترمزدستی میکشیم ببینیم چند چندیم با زندگی بعد یه دونه طرح میدیم یه ایده میدهیم و بلند میشیم حرکت میکنیم به سمتوسوی رویاهامون.
چرا من قاتل رویاها را گفتم وتوی اونجا راجع به این قتل رویاها صحبت میکنم رویاهای ما رو همین رفتارهای کوچک که به اعتقاد من اصلاً کوچک هم نیست عمیقه اگر کوچکه سطح کمی داره ولی عمیقه همینها رویاهای ما را از بین میبرند بچهها دقت بکنید یعنی دوستان خوب من تو این فایل آموزشی میخواهم به شما بگم با ترک شکایت بسیاری از مسائل و حل میشه بهجای اینکه شکایت کنیم اهل راهحل محور بودن باشیم و تسلیم شرایط نشیم شرایط رو طبق اون چیزی که پیش میاد شرایط رو تغییر بدیم با توجه به روش و منشهای خودمان چرا میشینیم رو زمین میگیم لنگش کن چرا میشینیم روی زمین و زمین و زمان را مقصر میدانیم اگر راست می گید بلند شویم بدویم و شکایت کردن را بذاریم کنار شکایت مال آدمهایی که هرگز حکایت حقیقی زندگی خودشان رو درک نکردند.
خوب حالا که فهمیدیم شکایت کردن چه بلاهایی سرمان میاره بریم سراغ اینکه ببینیم چطوری از شکوه و شکایت دور بشیم و پرهیز کنیم از این رفتار مخرب، راهکارهایی که من بهعنوان مربی تحول فردی میشناسم به ترتیب زیر که در ادامه خدمتتان میگم:
اولازهمه تمرین دائمی روند پذیرش، اگر خاطرتان باشه در گام اول دوره تحول ذهنی راجع به این صحبت کردم که پذیرش سنگ بنای تحول فردیه چرا اینرو میگم؟ چون هر رفتار مخربی ریشه در نپذیرفتن خودمان و جهان به همین شکلی که هست داره اگر من هر اتفاقی میفته به این فکر کنم که بابا این داره پیام به من میده این داره به من پیام مخابره میکند از عالم بالا از کائنات و یا از روی همین زمین خودمان و بعد سهم الهی سهم انسانی، سهم الهی را واگذار کنم پیامش را دریافت کنم و ورود نکنم بهش سهم انسانی خودم را به تمام به تمامیت درست به شیوه درست پرداخت کنم چیزی که اهمیت داره این هستش که چرخهی پذیرش را بفهمم در چرخه پذیرش من میگم تسلیم بشو اما عاجز مشو و بلند شو تغییر بده رفتارهای مخربت رو اگر آدم پذیرش بالا داشته باشه که دیگه شکایت نمی کنه خودبهخود از بین میره.
کلاً دوستان دقت کنید اگر اهل پذیرش این عالم و خودتان به شکل غنیشده و درست باشید هرگز اهل رفتار مخرب نخواهید شد من خودم هرگاه رفتار مخربی کردم فهمیدم از چرخه صحیح پذیرش بیرون اومدم چیزی که بهشدت هرروز کمک میکنه من هم مثل هر آدم دیگهای دچار شکایت و شکوه کردن میشدم و الآن بهمراتب این کاهش پیداکرده شاید بهنوعی، شاید بهنوعی بشه گفت که کلاً در من از بین رفته اما اگر لحظهای دچار شکایت میشم سریعاً متوجه میشم که از پذیرش خارج شدم پس نکته اول تمرین دائمی روند پذیرش یعنی اون چرخه پذیرش رو بدونیم و اون تقسیمبندی سهم الهی سهم انسانی و رعایتش کنیم.
نکتهی دوم تمرین روند تصمیمگیری هست من روند تصمیم تصمیمگیری را در ادامه عرایضم بهتون میگم این خیلی مهم هست البته بحثی را در گام نهم دوره تحول ذهنی داریم بحثی تحت عنوان تصمیمگیری که خیلی مفصل توضیح میدم ولی عجالتاً برای اینکه آشنا بشیم در ادامه عرایضم راجع به روند تصمیمگیری صحیح صحبت خواهم کرد این نکته میخواد به ما بگه اگر اهل تصمیمگیری باشی دیگه شکایت نمیکنی دقت کنید آدمهایی که اهل شکایتاند معمولاً هیچ تصمیمی نمیگیرند اگر هم تصمیم بگیرند تصمیمهای غلط میگیرند تصمیمهای بهشدت غلط یعنی من بارها میگم آدم تصمیم بگیره تصمیم اشتباه باشه تصمیم اشتباه گرفتن بهتر از بی تصمیمیه ولی بعضی آدمهایی که اهل شکایتاند تصمیم اشتباه نمیگیرند فاجعه میآفرینند و در حقیقت تصمیمی میگیرند برای بدبخت کردن دیگران و خودشان که دیگه تصمیم نیست یک نوع حماقت است. پس اگر میخواهید تصمیمگیر باشید اهل شکایت نخواهید بود ولی اگر اهل شکایت هستید حتماً بی تصمیم اید اصلاً تصمیمگیری براتون جایگاهی نداره.
نکتهی سوم تمرین تطهیر کلام هست که این تطهیر کلام رو در گام هفتم دوره اول ذهنی حتماً تدریس میکنم مفصلاً اینقدر بدونید که آدمهایی که اهل شکایتاند کلامشان کلام نیست حرف بیهوده و سخن سرده و چیزی هست که از ادب و آداب به دور خواهد آدمهایی که اهل شکایتاند معمولاً کثیف صحبت میکنند آلوده صحبت میکنند و ذهن و زمان و زبان بسیار تلخی را برای خودش و دیگران خلق میکنند در گام هفتم راجع به تطهیر کلام صحبت خواهم کرد.
نکته چهارم این هستش که شما باید یک حرکت بکنید و اون چیه؟ هرروز رحمتها و نعمتهای خداوندیتان را بنویسید این تمرین عملی هست دوستان دقت کنید هرروز نعمت و رحمت رو بنویسید، نعمتها چی هست؟ سلامتی خوردوخوراک برکتهایی تو زندگی مادی ما وجود دارد ازنظر جسمی و ظاهری، رحمت چی هست؟ تمام عنایتهای قلبی روحی روانی به ما اینکه پروردگار عالمیان ما را در مسیر تغییر و تحول فردی قرار داده اینکه پروردگار عالمیان به ما سلامت روانی داده اینکه پروردگار عالمیان ما را مهربان آفریده پر از صلح عشق و معنا ما را در مسیر اینها اصلاً قرار داده باور کنید بچهها اینها سپاسگزاری هرروزه داره بنویسید اینها رو حتی اگر تکراری هست تا یه مدت حداقل چندماهه بنویسید تا روان شما تثبیت بشه در مسیر رحمت و نعمتهای خداوندی نوشتن روزانه رحمت و نعمت کمک بسیاری میکند برای اینکه دیگه اهل شکایت کردن نباشید.
نکتهی پنجم شکرگزاری دائمی و کلامی و رفتاری یادتان باشه در گام چهارم توضیح دادم شکرگزار باشیم و مراقبه و مراقبت را تدریس کردم الانم می خوام به شما بگم هرروز کلاماَ پا میشی میری تو خیابان تلخترین حادثهها رو میبینی هر دلار میشه ۶۰ هزار تومان نمیدونم فاجعه آفریده میشه شما شکرگزار باش بگو امروز این فاجعه اومد برای اینکه من بیاموزم خدایا از اینکه این پیام را به من رساندی هماکنون و در این لحظه از تو سپاسگزارم بچهها بلا وجود نداره بلاها برای جلای روح من و شماست جلای روح جسم و روحیهی من و شماست.
ما اگر بلا رو بلا میبینیم به خاطر اینکه ذهنمون، ذهنمون در هزارتوی مسائل منفی گیرکرده شکایت کردن ما را مثل لابیرنت هی میبره تو این اگر دیده باشید این خونه های پیچدرپیچ را اصطلاحاً میگن لابیرنت میره توی اونجا هی میچرخونه که خروجی نگیره اگر میخواهید اهل شکوه کردن و شکایت کردن نباشید هرروز دائماً کلامی و رفتاری شکرگزار درگاه خدا باشید یادتان باشه کلام خوب در ذهن و روان تثبیت پیدا میکنه شما چند روز سوگند یاد میکنم اگر ۲۱ روز (سه هفته) هرروز این شکرگزاری رو بهجا بیاوری گام چهارم را دقیقاً بهجا بیارید اصلاً شکایت کردن که هیچی تمام عوارض منفی سالهای گذشتهتان از بین میره و حال روحی شما خیلی خوب میشه این نکته بسیار مهمی هست.
نکتهی ششم تمرین ویس هست که بچهها به دو صورت تمرین ویس را انجام بدید یه بار وقتی شکایت دارید بلافاصله تصمیم بگیرید ویس رکوردر را روشن کنید وبه شکایتتون ادامه بدید حتی خودآگاه یعنی اصلاً بفهمید غلطه ولی ادامه بدید بعد این ویس را گوش کنید سپس مقابلش شکرگزاری کنید و ویس رکوردر را بذارید این ویس رکوردر صدای شمارا ضبط کنه بعد گوش کنید ببینید حال کدوم یکی از این دو حالت خوبه حالتی که ویس شکایت دارید یا حالتی که ویس سپاسگزاری دارید طبیعیه همه میگید حالت ویس سپاسگزاری خوب پس چرا انجامش میدیم چون ذهن ما شرطی شده چون ذهن ما از پدر مادر خونه اجتماع آموخته که فقط شکایت کنه غر بزنه من ممنون هستم که به عرایضم دقت میکنید و این تمرینها را انجام میدهید.
آیتم تصمیمگیری:
خوب حالا همانطور که گفتم میخوام روند صحیح تصمیمگیری را به شما بگم که اگر خواستید شکایت را بذارید کنار تصمیمگیری را یاد بگیرید اینجا توی مسئلهی پذیرش هم به دردتان میخوره چرا اینجا گفتم؟ چون یه مقداری این مسیر را بیاید ذهنتون آماده بشه پخته بشه یه مقولهی کوچک تصمیمگیری را یاد بگیرید بعد در گام نهم حتماً تصمیمگیری را در یک آیتم مفصلاً صحبت خواهیم کرد.
روند تصمیمگیری به اعتقاد من مربی تحول فردی به این صورت هست اولاً خوب دقت کنید این جمله را همهجا بنویسید بچهها بنویسید و بزنید توی خونتون داشته باشید روی آینه روی یخچال روی کمد هرجایی که فکر میکنید دائماً در ارتباط هستید آدمی که بی تصمیم زندگی میکند مردهای بیش نیست این را به خاطر داشته باشید یادتون باشه من همیشه میگم همانطور که توی عرایض قبلی پادکست گفتم من میگم آدم اشتباه تصمیم بگیره ولی تصمیم بگیره چون آدمی که اشتباه تصمیم میگیره ولی تصمیم میگیره به هر صورت آدم مصممی خواهد شد و طبیعتاً آدمها بعد از یه مدتی میفهمند که تصمیمات اشتباهشان رو اصلاح کنند و هیچکس نمیخواد حماقت گونه زندگی کنه پسدست از لجبازی برمیداره و تصمیمات صحیح میگیره این نکتهی اول و این کلیدیترین چیزی هست که شمارا همیشه از بی تصمیمی نجات میده.
حالا بپردازیم به روند تصمیمگیری، روند صحیح تصمیمگیری عبارت است از:
نکتهی اول: تفکر و تعّمق روی تصمیم قبل از عمل؛ یعنی هر تصمیمی میخواهید بگیرید قبل از عمل کردن یه مقدار روش فکر کنید عمیق هم فکر کنید فکر کردن این نیست که بگی یه دقیقه ده دقیقه فکر کردم تمام شد طبعاً بعضی از تصمیمات چنددقیقهای باید لحاظ بشه فکرش هم چند دقیقه باید باشه بعضیها عمیقتر پروسهی طولانیتر گاهی لازم هست چند ماه چند هفته چند روز فکر کنیم و تصمیم بگیریم بسته به بزرگی و عمق تصمیمگیری باید بهش بیشتر بهاء و زمان بدید.
نکتهی دوم: بازرسی و بازخوانی تصمیم مورد نظرهست ما باید پرسپکتیو گونه از چند جهت به تصمیممآنکه میگیریم نگاه کنیم ببینیم عواقب و عوارضی که میتونه برامون داشته باشه چیه اگر به بازخوانی و بازرسی تصمیماتمون برسیم و تصمیم را از چند جهت نگاه کنیم بسیار بسیار نکات دقیق و روشنتری از عواقب تصمیمگیری نصیبمان میشه که اون وقت ما را آدم مصممتری میسازد میتونیم تصمیمات درستتری بگیریم نگاه پرسپکتیو گونه یعنی فقط از منظر خودمان از دیدگاه منفعتی و منزلتی خودمان به موضوع نگاه نکنیم در ادامه خواهم گفت چیزهایی هست که شاید باید به اونها هم نگاه کرد فقط از دید خودمان نباشه.
نکتهی سوم: تصمیم درست به نظر من همیشه تصمیمی نیست که رضایت همگان در اون باشد تصمیمی که رضایت همگان در اون باشد تصمیم نیست تردید هست یعنی چی؟ یعنی لازم نیست همیشه اینطور باشه خوب گاهی اوقات تصمیمات جمعی گرفته میشه من در ادامه راجع به این میگم ولی واقعیت امر و بالاتر از اون حقیقت موضوع این هست که این تصمیم اگر قرار باشه دائماً رضایت دیگران را بابتش جلب بکنیم باز خودمان نیستیم و داریم بهجای کس دیگه و برای کس دیگه تصمیم میگیریم.
خوب دقت کنید از دیدگاه من سه نوع رضایت در تصمیمگیریها هست رضایت خودم، رضایت حق، و رضایت کسانی که در زندگی یا آن تصمیم دقیقاً مشترک هستند با ما. خوب گاهی فقط رضایت من و حق لازمه باشه گاهی رضایت هر سه تا لازمه من حق و خَلقی که با ما در آن تصمیم مشترکاند و گاهی به نظر من به اعتقاد من البته همواره باید رضایت حق در تصمیمگیریها باشه رضایت حق باشه یعنی چی؟ یعنی عادلانه باشه منصفانه باشه فراتر از هر دین و آئین و ایمانی انسانیت درش باشه اگر تصمیمی که اینگونه باشه گرفته بشه به نظر من عین حق و حقیقت خواهد بود گاهی فقط هم رضایت من و حق کافیه و رضایت حتی آنهایی که با من تصمیم میگیرند توی اون تصمیمگیری مشترکاند لازم نیست میدونید چرا؟ چون خرابتر میکنند آدمهایی هستند دوروبر ما که تصمیمها را خراب میکنند اگر به این یقین رسیدی که روش ات درسته رضایت حق هم هست تصمیمت را بگیر بدون اینکه کس دیگه را دخیل کنید.
نادیده بگیرید بچهها صراحتاً بهتون میگم نادیده بگیرید اینکه خیلی دخالت بدید دیگران را در تصمیمتان مثال میزنم گاهی اوقات ما توی یه خانواده هستیم یه تصمیم میخوایم بگیریم فرزند ما یا حتی پدر مادر ما میتونه اشتباه کنه اگر به این درجه یقین رسیدید به این شهود رسیدید به این منطق و استدلال رسیدید که تصمیمتان درسته بدون در نظر گرفتن رضایت دیگران با در نظر گرفتن رضایت خداوند متعال تصمیمتان را بگیرید اجرایی بکنید و نترسید این نکتهای که بسیار مهمه.
برای من پس در هر تصمیم سه تا رضایت هست عموماً و این سه تا رضایت از همشون ابتدا حق مهم هست بعد اگر سه تاتون به تجمیع رسیدید یعنی چی؟ یعنی من به این رضایت رسیدم خوب اون تصمیم من را راضی میکنه رضای خدا هم هست رضای جمع هم هست تصمیم خوب عملی میشه خیلی هم عالی مطلوبترین حالت ممکنه ولی یه وقتهایی این مطلوبیت خارج هست از ما خارج میشه این مطلوبیت از ما گرفته میشه و اون وقتیه که معمولاً دیگران در تصمیم ما مشترک هستند ولی درست تصمیم نمیگیرند یا موافق نیستند در اون لحظه رضایت خود و رضایت حق را در اجرایی کردن اون تصمیم لازم میدانم و میگم که حتماً انجامش بدید.
نکتهی بعدی: دوستان منفعت، مصلحت و منزلت ما در اون باشه یعنی اگر داریم تصمیم میگیریم حتماً یه منفعتی داشته باشه و به مصلحت ما باشه یعنی چی؟ یعنی صلاح ما در این تصمیمگیری باشه نکتهی خیلی کلیدی و ظریف اون این هستش که دنبال منزلت خودمان باشیم در تصمیمگیری گاهی اوقات اصلاً منفعت مهم نیست یعنی حتی ضرر و زیان میدی ولی منزلت و شأن انسانی خودت را رعایت میکنی و یاد میگیری دفعهی بعد تصمیمگیریهات بر مبنای مصلحت و منزلت خودت باشه و نهتنها منفعت البته ایبسا که ما تصمیم بگیریم که همش باشه منفعت، مصلحت و منزلت چقدر عالی خواهد بود اگر اینطور باشه اما به شما میگم اگر تصمیمی گرفتید و دیدید شأنتان داره زیر سؤال میره یه واقعهای رخ داد دیدید شأنتان داره زیر سؤال میره تصمیمی بگیرد برای اول منزلتتون و بعد مصلحت و منفعت چون مصلحت و منفعت کمی نزدیک به هم هست و گاهی اوقات مصلحت و منفعت به منزلت نزدیک نیست یعنی ما درد میکشیم ناراحتی میکشیم ولی شأن خودمان را به چیزی نمیفروشیم.
نکتهی بعدی: که به این خیلی ارتباط داره عزت و لذت ما هر دو در آن باشد اما گاهی بهتنهایی عزت کافی است این به منفعت و منزلت ارتباط داره یعنی چی دوستان؟ یعنی گاهی اوقات یه اتفاقی میوفته میخوایم تصمیم بگیریم دردناکه درد آوره احتمال داره پول و لذتی را از دست بدهیم من معتقدم پای اون درد بایستیم و از دست بدیم اما عزتمان را بهش نفروشیم چیزی که در کافه تحول راجع بهش صحبت کردم و گفتم در یکی از این کافه تحولها گفتم ازنظر من مقیاس و معیار برای عزتمندی ترک لذتهاست یعنی چی؟ یعنی اسیرش نشیم اسیر لذت نشیم اسیر منفعت نشیم برای تصمیمگیری اگر فکر میکنیم تصمیمی درسته اجراییش کنیم حتی اگر منفعتش در زندگی ما دیده نمیشه ولی منزلت و عزت ما رعایت میشه.
نکتهی بعدی: در تصمیمگیری صحیح نباید به خودمان و دیگری ضربه بزنیم یعنی ضربه زدن یا ضربهپذیری در آن نباشد یعنی چی؟ تصمیم نگیریم یه نفر را خانهخرابکنیم این تصمیم نیست این تسلیم شیطان شدنه تصمیم نگیریم به دیگران اهانت بزنیم توهین کنیم تصمیم نگیریم دیگران را خراب کنیم تصمیم نگیریم زیرآب کسی را بزنیم اینا تصمیم نیست تسلیم نفس شیطانی شدنه و بنابراین ضربه به کسی نزنیم ضربه به خودمان هم نزنیم ضربه هم از کسی نپذیریم این نکتهی خیلی مهمی در تصمیمگیری هست.
نکتهی بعدی: توهین کلامی رفتاری در تصمیمگیری نباید باشه اگر تصمیم گرفتی و در اون توهین به کسی بود اون تصمیم نیست عرض کردم تسلیم شیطان شدنه بنابراین مراقبت بکنیم از کلام و رفتارمون در مقابل تصمیمی که داریم میگیریم تصمیمی که بخواد از من بیادبی بسازه از من انسان بیادبی بسازه اصلاً تصمیم نیست اون نوع تسلیم شدن به شیطانه که ما را واقعاً رجیم خواهد کرد.
نکتهی بعدی: هر تصمیمی باید من را به سمت استقلال ببره حالا یا مالی یا حالی یا روحی روانی یا جسمی به هر صورت تصمیم باید برای من یک نوع استقلال بیاره و تصمیم سازی در ذاتش البته استقلال سازی هست یعنی ما را مستقل میکنه به ما یه شأنی میبخشه برای اینکه بهمون یاد بده که ما آدمی هستیم اهل تصمیم این ما را خیلی قوی میکنه.
نکتهی بعدی و پایانی: در لحظهی اکنون کمک کند نه بعداً یعنی تصمیمگیری باید در لحظه کمک به حل مسئله من بکنه گاهی اوقات یه اتفاقی میوفته ما یه تصمیمی میگیریم برای پنج سال بعدمون اینکه نشد، یعنی چی؟ یعنی یه حادثهای پیش میاد مثلاً یه اتفاقی میوفته برامون بهجای اینکه بپردازیم به اینکه همینالان حلش کنیم میگیم خوب حالا این را با اون انجام میدیم میریم پیش فلانی اون کار را میکنیم حتماً این کار انجام میشه دوباره توش تنبلی و فرار هست برای حل نکردن مسئله.
دوستان خوب دقت کنید این روند صحیح تصمیمگیری بود در ادامه به نکات طلایی تصمیمگیری میپردازم چند نکتهی ساده هست بهصورت تأکیدات به شما میگم اینها را آویزهی جان و گوشمان بکنیم انشالله.
چند نکتهی طلایی در تصمیمگیری:
۱) اولاً هر تصمیمی عواقبی دارد و من بهعنوان تصمیمگیرنده باید عواقب تصمیمم را بررسی و بعد اجرایی کنم.
۲) من با تصمیمات کوچک شروع به یادگیری اصل تصمیمگیری میکنم تا تصمیمات بزرگتری بگیرم.
۳) تصمیمات من باید بر اساس قانون اساسی ارزشهایم باشد.
۴) یقین میدانم هر تصمیمی صرفه نظر از عواقب آن مرا انسان مصممتری میسازد پس تصمیم بگیرم حتی اگر اشتباه از کار در آید.
۵)نکتهی آخر تصمیمی که رضایت حق در آن باشد ضمن آنکه تصمیم درستی است پذیرش مطلق جهان و خودم میباشد.
دوستان این نکات را دقت کنید اینها نکات طلایی تصمیمگیری هست هر تصمیمگیری شامل اینها بود شما تصمیمگیرنده خواهید شد و تصمیم درستی خواهید گرفت.
ممنون شما هستم که به این پادکست آموزشی گوش کردید در ادامه و پیوست این پادکست به مبحث غر زدن میپردازم چون غر زدن همون شکایت کردن هست و من میخوام یه مقداری در ادامه راجع به غر زدن خدمتتان توضیح بدم.
آیتم رهایی از غر زدن:
خوب حالا غر زدن چی هست؟ غر زدن حالت غنیشدهی شکایت کردن است در حقیقت وقتی دائماً شکایت میکنیم اهل غر زدن میشیم و کارمون دیگه خیلی سخت میشه آدم غرغرو شنیدین میگن یه آدم غرغروِ، وقتی غرغرو میشی دیگه خیلی سخت میشه برگشتنت و اصلاح کارهات بنابراین غر زدن یعنی قُر کردن روح، قُر کردن با (ق) منظورمه یعنی یه جای روحت رو میزنی داغون میکنی غر زدن شکلِ تشدیدشده و دائمیِ شکایت کردن است.
وقتی غر میزنی خودت را دور میزنی خوب دقت کنید عزیزان من وقتی غر میزنی خودت رو دور میزنی یعنی چی؟ یعنی نمی خوای به حل مسئله بپردازی داری سرخودت کلاه میذاری یعنی بهجای پرداختن به حل مسئله فقط به طرح مسئله فکر میکنی اون هم به بدترین شکل ممکن غر زدن حالت دائمی و حضور شیطان در درون توست درغر زدن شیطان در ذهنت لانه کرده است و مدام فرمان میدهد به کمبودها و فقدانها و اشکالات و منفیبافیها وقتی زبانت به غر زدن باز میشود چشمت به نعمتها و رحمتها بسته میشود وقتی غر میزنی خودت را میان مشکلات بُر میزنی میری گم میکنی توی مشکلات خودت رو که به حلشون نپردازی یعنی غرق میشوی بیآنکه آنچنانکه باید مشکلی وجود داشته باشد.
وقتیکه غر میزنی مسیر تصمیمات درست را کنار میزنی یعنی از مسیر درست تصمیمات خارج میشی اصلاً اهل تصمیمگیری نیستی در مسیر درست نیستی در غر زدن حظ نفسی وجود دارد که تکرارش موجب تخمگذاری شیطان در لانه ذهن ماست یعنی میاد دائماً به ما میگه این شکایت کردن این غر زدن حالتو خوب میکنه غر بزن شکایت کن و این باعث میشه دائماً یه شیطان تو ذهن ما میگه هیچچیز درست نیست غر سُر خوردن ذهن است در دام شیطان غر قِر دادن شیطان است در ذهن ما دائماً برای ما میرقصه و میگه که این کار را بکن اون کار را بکن از این شکایت کن از اون شکایت کن همه چی منفیه و هیچی درست نمیشه و…
خوب حالا دوستان نشانههای به غر دچار شدن چیه؟ عین شکایته خیلی سریع میگم خوب دقت بکنید دیدن مشکلات و منفیها، آدمهایی که غر میزنن اینجوری اند مشکلات و منفیها را میبینند، اهل تصمیمگیری نیستند، دیگران را مقصر میدانند، سیاهنمایی میکنند، پذیرش ندارند، اشکالتراشی میکنند، تعامل و تعادل در همکاری رفتار و گفتارشان نمود پیدا نمیکنه، بنابراین برای ترک غر زدن تمام چیزهایی که در شکایت کردن گفتم را باید رعایت کنید آدمی که اون کار را بکنه و اون مسیر رو که گفتم بره از غر زدن هم راحت خواهد شد، بنابراین این هم مبحث غرزدن هست که در حقیقت تشکیلشده شکایت کردن است ممنون شما هستم که به این پادکست آموزشی دقت کردید.
در ادامه دوستان یک تمرینی بهتون میگم و اون تمرینی هست به نام دفترچه حال نوشت از این به بعد یه دفترچه داشته باشید و حال روزانه تون رو بنویسید پسازاین پادکست به بعد که ویس من را شنیدید دفترچهای تهیه میکنید به نام دفترچه حال نوشت دوستان دفترچه خیلی زیبا تمیز و دوستداشتنی شیکترین دفترچه ممکن را میگیرید روش مینویسید دفترچه حال نوشت تایپ میکنید میچسبانید روش عکسش رو برای من میفرستید من ببینم و حتماً حتماً این دفترچه تهیه میشه و بعد هرروز صبح تا شب هر وقت می تونید و به گفتگوهای درونی ذهنی خودتان دقت میکنید حالا خودتون رو بررسی میکنید اونجا مینویسید که الآن دچار فکر منفی هستم دچار فکر مثبت هستم الآن غر زدم شکایت کردم و رفتارهای مخرب دیگهای که در ادامه توضیح میدم قبلاً هم توضیح دادم میروید یک نوع رصد کردن درونی میکنید در حقیقت و هرازگاهی میتونید این کار را پایان شب بشینید و بگید من امروز این حال را داشتم میتونید در لحظه بنویسید فرقی نمیکنه فقط دفترچه حال نوشت یک نوع رصد کردن درونی خودتان هست.
ممنون و سپاسگزارم که به این پادکست آموزشی در گام آیتمهای مخرب ترک رفتارهای مخرب توجه کردید پیر حیاتی هستم مربی و مدرس تحول فردی و نویسندهی کتاب فقط آویزان خودت شو یا حق.
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-1c4q1xx’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
فایل PDF حاوی مرور اجمالی مطالب این جلسه:
[دانلود فایل PDF رهایی از شکایت]
[دانلود فایل PDF رهایی از غر زدن]
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-iivus5′ custom_class=” admin_preview_bg=”]
فایل PDF آتشنشینی مربوط به این جلسه در تاریخ ۲۳ مرداد ۹۸:
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-iivus5′ custom_class=” admin_preview_bg=”]
درباره علی اکبر قزوینی
نویسنده و مدرس و کوچ زندگی است. وی در آموزشهای خود جدیدترین یافتههای روز را با تجربیات شخصی و فرهنگ غنی ایران ترکیب میکند که حاصل آن نوشتههایی خواندنی و تحولی عمیق در شاگردان وی است. علیاکبر قزوینی چند سالی ساکن کانادا بوده و اقامت آن کشور را دارد. وی هماکنون در ایران زندگی میکند.
نوشته های بیشتر از علی اکبر قزوینی
دیدگاهتان را بنویسید
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید