وقتی مهارت به جریان میافتد (محتوای دوره غیرحضوری سختجانها، جلسه ۲۹)
توجه: این مطلب آموزشی، بخشی از دوره غیرحضوری سختجانها است.
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-uncd’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
جلسه ۲۹. وقتی مهارت به جریان میافتد
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-uncd’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
فایل صوتی زیر را گوش کنید:
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-uncd’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
متن پیادهشده فایل بالا:
اما در مقابل آن احساس نچسبی که تمرین آگاهانه و با تمرکز دارد یک حالت دیگر داریم به عنوان فِلو flow یا به جریان افتادن یا می توانیم ترجمه اش کنیم به یک زبان قابل فهم تر و ساده تر و خودمانی تر حس دلپذیری یعنی چی؟ یعنی حالتی از تمرکز کامل که فرد احساس میکند که کارها خود به خود داره انجام میشه انگار الهام گونه انگار قلم را در دستت گرفتی و انگشت ها و کیبورده و کلمات خودش داره جاری میشه آرشه ای که روی ویولن گذاشتی انگار خودش داره نواخته میشه بازیکن فوتبالی که انگار پاهاش خودش داره حرکت میکنه انگشت هایی که روی کلاویه پیانو هستش و انگار خود به خود داره نواخته میشه و این را به نوعی در رانندگی هم می شود تجربه کرد زمانی که شما اصلاَ فکر نمیکنی آگاهانه که چطور باید فرمان دنده کلاچ و ترمز و گاز را باهاش کار بکنی و اتوماتیک داری این کار را انجام میدی خود به خود و خود انگیخته در جریان هستش و هر چه قدر یک فردی سخت جان تر باشه این حالت دلپذیری را بیشتر تجربه اش میکنه.
یعنی چی؟ یعنی یک فردی که سخت جان تر است تمرین آگاهانه بیشتری انجام میده و در نتیجه این بیشتر حالت دلپذیری و آن روان شدگی آن در جریان یافتن را تجربه میکند به بیانی دیگر این تجربه دلپذیری توی زمان آگاهانه رخ نمیده بلکه دلپذیری نتیجه ی ساعت ها و ساعت ها تمرین آگاهانه و تمرینی که نادلپذیر و نچسب هست هستش. یعنی ما ساعت ها و ساعت ها تمرین می کنیم تمرین با صد در صد تمرکز با صد در صد توجه ما را خسته میکنه عرق ما را در میاره پرزحمت و پرفشار هستش اما زمانی که این کار را انجام میدهیم و زحمت این کار را برای خودمان هموار میکنیم درست و با کیفیت و به همان شکلی که گفته شد انجامش میدیم نقطه ای میرسه که ما در نتیجه ی اون حالت روان شدن را حالت به جریان افتادن را حالت دلپذیری را تجربه اش میکنیم، انگیزه ی اصلی پشت تمرین آگاهانه گفتیم این هستش که ارتقاء و بهبود مهارت های ما را موجب بشه با تمرکز صد در صد انجامش میدیم چالشی هستش که خودخواسته برای خودمون انتخاب کردیم و میخواهیم در نتیجه ی این تمرین ها از یک مرز خاصی فراتر بریم از اون دایره ی امنمون از اون ناحیه ی امنمون بیایم بیرون و در زمینه ی مهارتمون در یک جنبه ی خاص و مشخص از آن مرز های قبلی بریم فراتر.
توی این حالت توی وضعیت حل مسئله هستیم داریم تحلیل میکنیم بررسی میکنیم کجاها ضعف داریم کجاها قوت داریم چه کار باید انجام بدهیم و مغز و ذهن ما کاملاً درگیره و همین اون خستگی ذهنی را موجب میشه که قبلا راجع بهش صحبت کردیم و توی این تمرین آگاهانه خیلی بازخوردهای فراوانی میگیریم فیدبک های فراوانی می گیریم اغلبشان فیدبک های منفی به این معنا هستش که کجاها داریم کارمان را اشتباه انجام میدیم و این بازخوردها به بهتر کردن کار ما منجر می شود.
اما حالت دلپذیری یا به جریان افتادن یا فِلو ذاتا دلچسبه در ذات خودش خوشاینده و توی این حالت ما اصلاً توجهمان روی ارتقاء آنها نیستش ارتقاء مهارتها توی وضعیت دلپذیری محلی از اعراب ندارد و با اینکه توی وضعیت در واقع دلپذیری یا فِلو باز هم توی تمرکز ۱۰۰ درصد داریم اما ما در وضعیت حل مسئله نیستیم تحلیل و بررسی انجام نمیدهیم فقط در حال انجام دادن اون کار هستیم ذهن ما رفته کنار و اتوماتیک انگار داریم انجامش میدیم اون ذهنی که در واقع درگیر حل مسئله و درگیر پیدا کردن مشکل و کاستی و ضعف و نقطه قوت و این ها هستش داره آنالیز میکنه اون دیگه رفته کنار و ما فقط داریم انجامش میدیم.
توی وضعیت فِلو هم ما داریم بازخورد می گیریم اما چون توی اینجا سطح چالش مطابق و منطبق با سطح مهارت مونه اغلب بازخوردها درباره این هستش که چقدر خوب داریم این کارمون را انجام میدیم مثل نوازندهای که داره این کار را انجام میده در جلوی جمعی حالا جمع بزرگ یا کوچک و تشویق حضار را میگیرد توی وضعیت فلو یا دلپذیری یا در جریان افتادن احساس میکنیم که کنترل کامل روی کارمان داریم و واقعا کنترل کامل وجود داره کنترلی به شکل ناخوداگاه و اتوماتیک. ذهنمون دست انداز برای ما ایجاد نمیکنه فکر دیگه نمیکنیم بهش و در نتیجه ی این حس گذر زمان را از دست میدیم برخلاف آن تمرین آگاهانه که ممکن هی به ساعت نگاه بکنیم که این تمرین کی تموم میشه توی اینجا اصلا به زمان فکر نمی کنیم حس گذر زمان در واقع برای ما مطرح نیستش و احساس میکنیم که بدون تلاش بدون زور زدن همه چیز داره پیش میره و این خوب خیلی حس خوب و خوشایندی در ما ایجاد میکنه.
پس در قبال تمرین آگاهانه ما حس دلپذیری یا فلو را داریم و بخواهیم خیلی ساده توی یک جمله بیان کنیم تمرین آگاهانه برای آماده سازیه، دلپذیری برای اجرا.. مثل یک بازیگر یا نوازنده یا سخنرانی که ساعت ها و ساعت ها تمرین می کند که آماده بشه تا بعد بیاد روی صحنه اجرا داشته باشه مثلا یک نمونه اش استیو جابز که اصلا اجرا کردن های اون مثال زدنی بود و در موردش کتاب هم نوشتند و روی صحنه که میومدش کاملاً متفاوت با همه بیزینس مَن ها جوری اجرا می کرد که انگار داره یک تئاتر را اجرا میکند اجراش دلپذیر بود خوشایند بود و خوب افراد معمولی خیال میکردند که این ذاتاً در ذات استیو جابز هستش که اصلن میاد روی صحنه و این مدلی محصولات را ارائه می کند داستان گونه بیانشان میکنه شوخی میکنه انگار داره تئاتری اجرا میکنه انگار که در ذات این آدم نهفته است در حالی که برای اینکه مثلا یک ساعت بخواد بیاد اون اجرا را انجام بده روزهای متمادی ساعت های متمادی تمرین می کرده دیالوگ هایش را اجرا می کرده کل آن فرآیند تمرین با همه ی آن تیم اجرا می شده بازخوردها گرفته می شده کجاها اشتباه کرده کجاها تپق زده کجاها مثلا به اون شکلی که باید کارها را انجام نداده و همه اینها موجب می شده که آماده سازی به بهترین شکل انجام بشه تا در نهایت روی صحنه آن فرآیند فلو آن فرآیند به جریان افتادن آن فرآیندی که انگار همه چیز داره اتوماتیک پیش میره اون حاصل بشه.
پس ما تا آماده سازی را نداشته باشیم به آن در واقع فرایند فلو به آن فرآیند دلپذیری به آن فرآیندی که همه چیز بدون زور زدن و خیلی خوشایند داره پیش میره به آن نخواهیم رسید ما باید تمرین را و زحمتش را و عرق ریختنش را و رنجش را به نوعی برای خودمان هموار بکنیم تا آن وضعیت خوشایند بودن را تجربه اش بکنیم و این چیزیه که سخت جان ها دارند.
یک مثال دیگر بخواهم بزنم از خودم، آماده سازی خودم بود برای کنکور در سال ۷۴ که میخواستم در امتحان کنکور شرکت کنم شب های متمادی ساعت های متمادی برای خودم برنامه ریخته بودم این ساعت باید این تمرین ها را انجام بدهم این مطالب را بخوانم این نت ها را بردارم این تستها را بزنم توی جلسات کنکور آزمایشی شرکت میکردم و همه اینها همه ی این آمادهسازی ها موجب شد زمانی که توی جلسه کنکور اصلی توی حوزه امتحانی دانشگاه شریف شرکت کردم زمانی که از آن جلسه بیرون آمدم با خودم میگفتم کنکوری که می گفتند این قدر غول و وحشتناکه همین بود این انگار یکی از آن جلساتی که ما شب توی دبیرستان داشتیم کنکور آزمایشی میدادیم به همون حد بدون استرس وخوشایند به نوعی و انگار همهچیز اتوماتیک در جریانه چون ساعتها و ساعتها روی آماده سازی روی تمرین کردن روی تمرین درست وقت صرف کرده بودم.
پس دوستان ما قرار نیست که تمرین را داشته باشیم اما لازمه به آن چیزی که برایش داریم تمرین می کنیم شوق داشته باشیم و این ما را میرسونه به مطالب سری پیش که چقدر شوق و اشتیاق مهمه و چقدر مهمه که ما این شوق و اشتیاق را پیدا کرده باشیم چون اگر نداشته باشیم خوب رنج آن تمرین کردن را هم برای خودمان هموار نمیکنیم.
ما تمرین میکنیم درچیزی درجه یک می شویم که آن را دوستش داریم اگر دوست نداشته باشیم این مدل تمرین را هم انجام نمی دهیم اگر مثلا من نوعی شوق نخواهم داشت که یک نویسنده در سطح جهانی بشوم برای آن تمرین هم نمی کنم روزی چند هزار کلمه مثلا نمی نویسم روی بهتر کردن نویسندگی خودم کار نمیکنم. اگر نخواهم یک بیزینس مَنی باشم یک فروش خیلی خوبی داشته باشم روی بهتر کردن فروشم روی مهارت های مذاکره روی مهارت های بستن قرارداد و ویژگی های مختلف تمرین نمی کنم پس باید شوق داشته باشم و باز یک نکته مهم را بخواهم بهش اشاره بکنم تقریبا کسی دلش نمی خواهد ساعتها و ساعت ها تمرین و تلاش و زحمت برای شدن را به شما نشان بدهد استیو جابز نمیاد بگه روی صحنه که من این همه تمرین کردم این همه توپوق زدم این همه تا دیر وقت شب با تیم اینجا بودیم تا این نمایش تبلیغ محصول را بیاییم برای شما اجرا بکنیم.
افراد بهترین چیزی را که در نتیجه ی تمرین ها به آن تبدیل شدند را به شما نشان میدهند اون هایلایت اون نتیجه ی درخشانی را که در اثر تمرین ها به دست آوردند به شما نشان میدهند کریستین رونالدو یا مسی نمیآیند بگویند که من چقدر ساعتها تنهایی تمرین کردم شوت زدن را تمرین کردم دریبل زدن را تمرین کردم پاس دادن را تمرین کردم و چقدر اشتباه داشتم و چقدر اذیت شدم چقدر کلافه شدم بعد که میاد توی بازی که در واقع جلوی چشم میلیونها نفر و توی ورزشگاه با دوربینهای تلویزیونی انجام میشه میاد اون نتیجه درخشان این ساعتها تمرین را و ساعت ها تمرین کردن را نشان می دهند و جامعه هم بیشتر عموماَ این را می پسندد و برای همین افراد عموماً دچار توهم هستند که موفقیت و درخشیدن نتیجه ی شانس و استعداد ذاتی و پارتی یا این هستش که مثلاً خدا فلانی را بغل کرده، چرا چون اون چیزی که منجر شده به این نتیجه را یا ما نمی خواهیم ببینم یا بهمون نشان نمیدهند و ما دچار این توهم میشویم پس توهم این که استعداد داشته طرف خدا بغلش کرده شانس داشته پارتی داشته اینها را بگذاریم کنار و بدانیم که اگر ما میخواهیم یک آدم سخت جانی باشیم یک آدمی باشیم که دستاوردهای درجه یک داریم از تمرین کردن گریزی نیست و تمرین کردن قرار نیستش که دلچسب باشه و اگر ما این را نپذیریم فقط آدم معمولی میمانیم.
پس باید تصمیم بگیریم میخواهم دستاورد داشته باشیم می خواهیم درخشان باشیم یا نه اگر می خواهیم باید این شکلی تمرین بکنیم اگر نه به همان دستاورد های معمولی و متوسط و میان مایه راضی باشیم و دیگر دیگران را سرزنش نکنیم که نشد.
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-uncd’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
بعد از شنیدن/خواندن این مطلب چه کار کنم؟
به آموزشهای جلسه سیام دوره غیرحضوری سختجانها مراجعه کنید (اینجا را کلیک کنید.)
عنوان جلسه سیام: آیا تمرین کردن واقعا تلخ است؟
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-uncd’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
درباره علی اکبر قزوینی
نویسنده و مدرس و کوچ زندگی است. وی در آموزشهای خود جدیدترین یافتههای روز را با تجربیات شخصی و فرهنگ غنی ایران ترکیب میکند که حاصل آن نوشتههایی خواندنی و تحولی عمیق در شاگردان وی است. علیاکبر قزوینی چند سالی ساکن کانادا بوده و اقامت آن کشور را دارد. وی هماکنون در ایران زندگی میکند.
نوشته های بیشتر از علی اکبر قزوینی
دیدگاهتان را بنویسید
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید