آیا فعالیت فقط در یک زمینه، کسالتآور نیست؟ (محتوای دوره غیرحضوری سختجانها، جلسه ۲۰)
توجه: این مطلب آموزشی، بخشی از دوره غیرحضوری سختجانها است.
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-uncd’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
جلسه ۲۰. آیا فعالیت فقط در یک زمینه، کسالتآور نیست؟
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-uncd’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
فایل صوتی زیر را گوش کنید:
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-uncd’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
متن پیادهشده فایل بالا:
یه سوالی که ممکنه به ذهن من و شما برسه در این مرحله اینه که آیا فعالیت فقط توی یک زمینه کسالت بار و ملال آور نیست؟ سوال خوبیه که اگر توش کند و کاو کنیم در زمینه پاسخش میتونه ما را به دریافتهای عمیقتری در زمینه پرورش علاقه و همچنین سخت جانی برساند.
مشاهدات و تحقیقات نشان میدهد هر چقدر شخصی سخت جان تر باشد احتمال اینکه فیلدهای کاری یا شغل هایش یا زمینه های شغلی اش راعوض کند کمتره البته پس از گذراندن آن دوران کشف و شهود اولیه، یعنی بعد از اینکه علاقه مندی اش را پیدا کرد و آن را متوجه شد و آن طیف را در واقع کمتر کرد باریک تر کرد و آن شغل های بالقوه را پیدا کرد و روی یکیش تمرکز کرد دیگر اینکه بخواهد از این شاخه به آن شاخه بپرد احتمالش خیلی میاد پایین تر و البته دنبال کردن علاقه مندی های مختلف به ذاته ایرادی ندارد اما اینکه ما در واقع رفتارمان به این شکل باشد که مدام داریم از یک شغلی به یک شغل دیگر میرویم توی فیلد های مختلف که خیلی با همدیگر ربط و تناسب ندارند و با یکی از آنها ادامه نمی دهیم این یک جور مشکل جدی را در درون ما و در زمینه ی کشف علاقه ما و بارور کردن علاقه ما و در نتیجه سخت جانی ما داره نشون میده.
باز اگر بخواهیم مقایسه بکنیم و قیاس بکنیم با انتخاب همسر؛ این که ما یک مدت با افراد مختلف معاشرت کنیم و آنها را بشناسیم و آن طیف انتخابمان را کمتر بکنیم چند نفر را بالقوه انتخاب کنیم و در نهایت با یک نفر ادامه بدهیم باقی عمر را این یک رفتار معقول و درست هست اما اگر در تمام عمر مدام داریم با افراد مختلف میپریم و با هیچ کدام از آنها وارد یک تعهد و رابطه ی طولانیمدت نمیشویم این نشان میدهد که در واقع در زمینه ی ارتباطی ما دچار یک مشکلی هستیم.
پس به زندگی خودمان نگاه بکنیم ببینیم که کدام رفتار در ما قوی تر هستش آیا بیشتر داریم از این شاخه به آن شاخه می پریم این عوض کردن فیلدهای ما خیلی نامتناسب خیلی نامعقول هستش خیلی بی ربط هستش چرا داریم این کار را انجام میدیم آیا خیلی زود دچار ملال و کسالت میشویم؟ این نیازمند یک خود نگری و توجه به خود هستش ببینیم رفتارهایمان را و اگر این در ما داره اتفاق میافته و این اتفاق افتادن خیلی طولانی مدت بوده دیگه از آن مرحله اولیه کشف و شهود رفته فراتر و به یک رفتار مخرب تبدیل شده وقتشه که ما چه خودمان را بگیریم و ببینیم که چرا داره این اتفاق در ما می افته این میشه در واقع تنوع طلبی منفی و ما را محروم میکند و باز میدارد از اینکه آن سلسله مراتب اهداف را به شکل منطقی طی کنیم و برسیم به آن هدف متعالی هدف سطح بالا.
ولی با همه اینها ما ذاتا موجودات تنوع طلبی هستیم و اینکه بخواهیم یک کار یکسان را برای مدت طولانی مخصوصاً انجام بدهیم این ما را دچار ملال میکند و این امر هم کاملا طبیعیه یعنی ما ربات نیستیم که یک کار یکسان را مرتب پیوسته طولانی مدت انجام بدهیم و اصلاً خسته هم نشویم و برایمان مهم نباشد که هیچ تنوعی در این زمینه اتفاق نمی افته پس چیکار باید بکنیم؟ ببینیم قهرمانهای سخت جانی در این زمینه چه کار می کنند که دچاراین مدال و کسالت نمیشوند.
مهم اینه که بدونیم که این قهرمان های سخت جانی علاقمندی خودشان را فقط به شکل تخت دنبال نمیکنند آنها یاد گرفتند که به عمق علاقه مندی خودشان شنا کنند و دُرّ و گوهر های جدید را کشف کنند یعنی فرض کنید که این زمینه مورد علاقه ما یک اقیانوسه یا یک دریاچه بزرگ هست آیا ما مدام در یک گستره وسیع داریم قایق سواری میکنیم روی سطح آب و مدام از این نقطه به آن نقطه از این جزیره به آن جزیره از این منطقه در واقع به آن منطقه داریم میرویم همش توی سطح هستیم یا اینکه نه. بعد از این که کشف و شهودی انجام دادیم شناسایی را انجام دادیم یک مناطقی را برای خودمان تعیین کرده باشیم و بعد نهایتاً یک منطقه خیلی خاص تر و توی اونجا علاوه بر اینکه در سطح حرکت می کنیم بارها و بارها لباس غواصی هم می پوشیم و می رویم توی عمق دریا. اگر صرفا روی سد باشیم خوب طبیعی بعد از یک مدت خسته می شویم منظره آسمان و خلاصه اطراف که هستش ما را دچار ملال میکند و میگوید برویم به یک سمت دیگر و اگر مدام این کار را انجام بدهیم کلی درّ و گوهر و گنج زیر پایه ما ریخته و ما آنها را استخراج نشده ندیده کشف نشده رهاش کردیم.
توی زمینه عاشقی هم باز همینه یعنی ما اگر صرفاً زیبایی های ظاهری و در واقع زیبایی های بیرونی باشیم مدام از این فرد به آن فرد در واقع توجهمون جلب خواهد شد و هیچ وقت آنقدر با یک نفر زمان کافی صرف نمی کنیم که به زیبایی های درون اون واقف بشویم چون این شناخت درونیه که در نهایت عشق را عمیق تر میکنه اصلاً عشق را عشق میکنه ما زمانی عاشق در واقع همسرمون میتونیم بشیم که به زیبایی های درون آن واقف شده باشیم فرصت داده باشیم که آنها را کشف کنیم و ببینیم و زمانی واقعا به شغلمان علاقه مند می شویم واون برای ما هر روز می تواند تازه باشد که یاد بگیریم به عمقش بریم اعماقش را ببینیم زیباییهای پنهانش را ببینیم و کشف این زیبایی های پنهان هستش که ما را همچنان در حرکت نگه میدارد و ما را سرشار از شوق سرشار از انرژی نگه خواهد داشت.
به این معنا بخواهیم دقیقتر بپردازیم در واقع برای فردی که تازه به یک زمینه علاقه مند شده مفهوم تنوع با کسی که سالهاست توی اون زمینه کار میکنه فرق می کند یک کسی که مثلاً فرض کنید که تازه به نقاشی علاقهمند شده خیلی از رنگهای سبز را میگه سبز ایا یک کسی که تازه مثلا به گل ها علاقه مند شده خرید از گل ها را مثلاً با عنوان کلی گُل بهشون اشاره میکنه اما کلی طیف سایه و شید رنگ سبز وجود دارد که نقاش حرفهای که چشمش عادت کرده در دیدن شید های مختلف سبز اون میتونه ببینه یک تازه کار نمی تونه ببینه یک کسی که سالهاست با گل و گیاه سر و کار داشته حتی توی گل های خانواده هم می تواند تنوع را ببیند تفاوت ها را ببینند در حالی که یک تازه کار حتی گلهایی از خانواده های مختلف را هم ممکنه همسان بدونه در واقع تنوع و تنوع طلبی برای یک فرد کهنهکار در جزئیاته؛ جزئیات دوست داره کشف و شهود بکنه دوست داره بیاموزد دوست داره وقت صرف کنه برای شناخت بیشتر آن زمینه مورد علاقه اش از زاویه ها و جنبه های مختلف دوست داره اون رو ببینه مثل الماس که شما هر بار می چرخانید یک جلوه دیگری دارد یک درخشش جدیدی دارد کهنه نمیشه تکراری نمیشه ملالآور نمیشه.
توی هر زمینه ای هم که شما نگاه کنید میشه در زمینهٔ عمق تا انتها پیش رفت؛ شعر باشه هنر باشه نقاشی باشه شعر باشه داستان باشه مهندسی باشه علم باشه فیزیک باشه فروش باشه کسب و کار باشه آموزش باشه یعنی اگر شما از سطح به عمق بروید این مدام شما را پیش خواهد برد از تازگی نمی افته از تنوع نمی افته چون هر لحظه چیز جدیدی دارید کشف می کنید هر لحظه دارید میآموزید هر لحظه میشه کشف و شهودی در یک ساحت بالاتر. کشف و شهود قشنگ تری هم هستش چون شما بالقوه به این شغل علاقه مند هستید به این زمینه علاقه مند هستید وارد یک تعهد رابطه بلندمدت با اون شدین و یک فونداسیون یک پایه ی استوار و ثابتی داریم و حالا هرچه پیش می روید این برای شما قشنگ تر می شود برای شما جذاب تر می شود به شناخت بیشتری از آن چیزی که بهش علاقه مند هستید می رسید و این شما را سرشار از شوق سرشار از هیجان و سرشار از انرژی نگه میدارد.
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-uncd’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
بعد از شنیدن/خواندن این مطلب چه کار کنم؟
به آموزشهای جلسه بیست و یکم دوره غیرحضوری سختجانها مراجعه کنید (اینجا را کلیک کنید.)
عنوان جلسه بیست و یکم: راهکارهای عملی برای کشف و پرورش علاقهمندی
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-uncd’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
درباره علی اکبر قزوینی
نویسنده و مدرس و کوچ زندگی است. وی در آموزشهای خود جدیدترین یافتههای روز را با تجربیات شخصی و فرهنگ غنی ایران ترکیب میکند که حاصل آن نوشتههایی خواندنی و تحولی عمیق در شاگردان وی است. علیاکبر قزوینی چند سالی ساکن کانادا بوده و اقامت آن کشور را دارد. وی هماکنون در ایران زندگی میکند.
نوشته های بیشتر از علی اکبر قزوینی
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.