جلسه دوم دوره آنلاین شفای ذهن: بازخوانی گذشته
توجه: این مطلب آموزشی، بخشی از دوره آنلاین شفای ذهن است.
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-2o4oeyd’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
جلسه دوم/ هفته دوم/ گام دوم: بازخوانی گذشته
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-1yurn4l’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
فایلهای صوتی زیر را گوش کنید:
بازخوانی گذشته:
[av_hr class=’short’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-r79zw5′ custom_class=” admin_preview_bg=”]
ادامهٔ بازخوانی گذشته:
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-1on2bx1′ custom_class=” admin_preview_bg=”]
متن پیادهشدهٔ فایلهای بالا:
بهنامخداوند مهر و خداوندجان خداوند بخشنده مهربان. سلام دوستان پیرحیاتی هستم مربی و مدرس تحول فردی و نویسندهی کتاب فقط آویزان خودت شو.
در ادامه سلسله مباحث دوره تحول ذهنی به گام دوم میرسیم در گام دوم به بازخوانی گذشته میرسیم و راجع به بازخوانی گذشته صحبت میکنیم اینکه بازخوانی گذشته چی هست چه فایدهای داره و چهکار باید بکنیم. خوب همه ما بدون تردید گذشتههایی داریم و این گذشتهها میتواند گذشتههای خوب یا بدی بوده باشه میتونه گذشتههایی باشه که برای ما تجارب زیادی آورده باشه یا گذشتههایی که برای ما تلخیهای فراوانی را به یادگار گذاشته باشه. حقیقت امر این هستش که گذشتههای ما در اغلب موارد بر ذهن و روح و روان ما بهصورت منفی تأثیر گذاشته و اون بخش مثبتش یا خوشحالکنندهاش در اغلب موارد محدود و کوچک و خرد دیدهشده. حالا اینکه به چه دلیل این اتفاق میفته ذهنی هست در ادامه خواهم گفت ولی بپردازم به اینکه خوب حالا ما با گذشتهمان باید چهکار بکنیم؟
گذشته ما اساساً به خاطر تربیت غلط به خاطر روابط نامطلوب به خاطر اشتباهات مکرر میتواند تبدیل به یک جهنم بشود اما اصل اینه که ما چطور خودمان را از یک جهنم نجات بدهیم و آیا این جهنم خودساخته است یا جهنمی است که حقیقتاً وجود دارد ذهن ما بهمراتب بیش از هر چیزی از این گذشته سوءاستفاده می کنه و ما را در یک زندان ذهنی گیر میاندازد ببینید دوستان ذهن من و شما دائماً امنیتجو هست و دائماً میخواهد ما را در حاشیه امنیت خودش زندانی بکنه به خاطر اینکه ذهن قدیم ما اصطلاحاً ذهنی که از میلیونها سال پیش تا الان کارکردش دفاع و حراست و حفاظت از جان ما بوده نمیخواد بهعنوان ممکن من و شمارا به خطر بیندازد بنابراین گذشته یکی از بهترین راهحلهایی هست که باعث میشه ذهن به اون پناه ببره.
پناه بردن به گذشته اونوقت عوارضی داره از عوارض پناه بردن به گذشته این هستش که شما آرام و قرار میگیرید در یک منطقه امن اما پر از ناراحتی و تلخی خوشحالی شما شاید جانتان نجات پیدا بکنه با این عملکرد ذهن اما روح و روانتان لزوماً نجات پیدا نخواهد کرد گذشته ما خصوصاً در کشور ما عموماً دارای ناراحتیها و نگرانیهایی هست و همواره برای ما به خاطر تربیتهای غلط ناآگاهیهای فراوان و روابط نامطلوب دلخوریها کینهها انتقامها تلخیها و رنجهای بسیاری را به دنبال داشته و داره گذشته ماها میتواند بار سنگینی برای حال و آیندهمان باشه بسیاری از آدمها گذشتهشان را هرگز فراموش نمیکنند و من الان در عرایضم منظورم از گذشته، گذشته تلخ آدمهاست گذشتهای که رنج فراوانی برای آدمها آورده و این رنج را خیلی از آدمها نتوانستند به گنج تبدیل بکنند.
بحث امروز من در بازخوانی گذشته این هست که ما بفهمیم واقعاً این گذشته به چه درد ما میخوره و چه روشهایی برای بخشیدن و عبور کردن از این گذشته غلط هست خوب همه ماها گذشتههایی داریم که لزوماً دوستش نداریم و احتمال داره اینکه بهشدت به ذهن ما هرلحظه فشار بیاره و بگه که در گذشته اینجوری شد این اتفاق افتاد فلانی این اجحاف را در حقت کرد اون دوستت این خیانت را کرد همسرت این کار را انجام داد پدر مادرت اون کار را انجام داد و این کارهایی که از گذشته در ذهن ما مانده ما را بهشدت ناراحت، پر از کینه، انتقام و تلخیهای فراوان بکنه.
رویکردهای متفاوتی میشه با گذشته انجام داد یکی از راحتترین راهها اون هست که ذهن می خواد و اون پناه بردن به گذشته هست بریم دردل گذشته بشینیم و با همان تلخیها و رنجها زندگی کنیم و عمری را تلف کنیم و بگذاریم گذشته افسار زندگی ما را به دست بگیره یه رویکرد درست و سالم این هستش که ما گذشته را بازخوانی کنیم از آنچه که برامون اتفاق افتاده پیامهایش را دریافت کنیم و نشانههایی که میتونه به ما بده برای بهبود زندگی فعلی و آیندهمون و اینکه بشینیم این بازخوانی گذشته را فقط و فقط برای دقایق و لحظاتی این پیامها را دریافت کنیم بعد ازش عبور کنیم و برای همیشه بگذاریمش کنار اینها عملی است بههیچعنوان ممکن اینها غیرممکن نیست چون در دوره تحول ذهنی من مربی با شاگردان به این نتیجه رسیدم با خودم هم به این نتیجه رسیدم و بعد عبور کردم از گذشتههای تلخ و رنجآور خودم و شاگردانم در دوره تحول ذهنی از این تلخیها از این ناراحتیهای گذشته عبور کردم.
حقیقت اینه که خوب به گذشته پناه بردن کار سادهایه ما را راحت میکند ما را به سمت قضاوت کردن میبرد که تخلیه روحی روانی برامون به همراه داره و این خوشایند هست برای ذهن یعنی وقتی من میروم به گذشته پناه میبرم و دائماً اون خاطرات تلخ و رنجآور را مرور میکنم یک تسکین موقتی بهم دست میده و یک محق بودن شدید یعنی من حق خودم میدونم که به خودم توی اون فرایند بازنگری گذشته حق بدم و پناه ببرم به قضاوت کردن و رای صادر کنم به نفع خودم قطعاً کسی که در گذشتههاش به سر میبره و گذشته همواره رنجی روی ذهن اون هست دائماً به خودش حق میده و نه دیگری قاضی عادلی در گذشته وجود نداره و ما عدالتی از سوی گذشته نمیبینیم گذشته تلخ و رنجآور ما همواره بهعنوان یک پتک بر روی ذهن و روح و روان ما عمل میکنه وما را درهم می کوبه.
خوب در دوره تحول ما باید چهکار بکنیم که بتونیم از این گذشته عبور کنیم در ادامه نکاتی را میگم که کاربردی و عملیاتی هست و شما با این گذشته تلخ و رنجآور میتوانید بهراحتی برخورد کنید و از اون عبور کنید نکته مهمی که قبل از راهحلها برام مهم هست دوستان دقت کنید ما تا نتوانیم از این گذشته عبور کنیم آیندهای در پیش چشمانمان نخواهد بود گذشته، مرور کردن گذشته برای لحظات و ساعاتی خوبه اما گیرکردن توش همواره ما را در عقب و پسرفت نگه میداره اگر نگاه روبهجلو و نگاه به حال و آینده داشته باشیم زندگی ما در گذشته تمامشده و اون بخشی از وجود و زندگی ما بوده برای یافتن پیامها و حکمت و معناهایی که در اون مسیر قرار داشته اگر نخواهیم از اون گذشته عبور کنیم من و شما هرگز موفق به دریافت نتایج شگرف زندگی نخواهیم بود؛ گذشته سیاهچال و مردابی است و همچنین باتلاق سنگینی که من و شمارا در خودش حبس خواهد کرد.
گذشتهها اما یک نکتهی دیگه ای هم داره دوستان و اون اینکه ما بفهمیم اون پیامها برای پخته شدن من و شما در عرصه زندگی بوده من در کتاب فقط آویزان خودش شو گفتم «زندگی وحشی است مسافر» این وحشی بودن به معنای عام اجتماعی نیست، دوستان وحشی بودن زندگی یعنی اینکه هرلحظه هر اتفاقی در این جهان ممکنه طوفانی از نگرانیها و استرسها و مشکلات برای ما به وجود بیاره و اگر ما درگذشتهی خودمان گیرکرده باشیم نمیتوانیم با این زندگی سراسر طوفان و پرتنش برخورد درستی داشته باشیم بنابراین قاعده ذهن سالم انسانی حکم میکنه که من و شما روشهایی برای برخورد با گذشته تلخ و رنجآور پیدا بکنیم.
در دوره تحول ذهنی و به فراخور آنچه که من آموختم و دانش تجربی و علمی خودم به شما نکاتی را میگویم که در ادامه عملیاتی باید بکنیم یعنی دقت بکنید گام دوم بازخوانی گذشته یک گام کاملاً عملی هست که شما باید اون رو انجام بدید. تا اینجا یک شرح مختصری بود از بازخوانی گذشته و آنچه بلایی سر ما میاره و ما باید با این بازخوانی گذشته آشنا میشدیم.
خوب حالا دوستان ببینیم که با این گذشته ناراحتکننده و رنجآور چهکاری باید بکنیم؟ در اولین گام شما اینجا باید یه سری کاغذ بردارید و تمام آنچه که از گذشته تا اکنون از سنین کودکی و نوجوانی و جوانی تا مرز امروز شمارا ناراحت کرده را بنویسید شما باید کامل شرح وقایع زندگیتون رو اون بخشی که تلخه و اون بخشی که رنجآور بوده را بنویسید و اسم تمام اون آدمها و مکانهایی که ناراحت شدید حتماً قید کنید یعنی چی؟
یعنی اگر فرض کنید شما دوستتون در یک تاریخی در یک مکانی شما را ناراحت کرده بهعنوانمثال مینویسید علی در تهران سال فلان در اون واقعه من را ناراحت کرد و شرح میدهید کامل، کامل شرح میدهید که این آقا من را توی اون تاریخ با این عملکرد زشت ناراحت کرد عین یک شرح زندگی است عین یک بیوگرافی نوشتنه ولی بهصورت ساده اما فقط اون قسمت ناراحتکنندهاش به بقیه زندگی تون کار ندارم یعنی شما شرح وقایع ناراحتکننده خودتان را با اسم فرد و مکان مینویسید این اولین نکته هست حالا این هرچقدر همزمان ببره اهمیت نداره یه روز دو روز ده روز هرچقدر زمان ببره ولی باید بلافاصله شروع کنید چون هر چه سریعتر این را بنویسید شما از شر ناراحتیهای گذشته بهتر راحت میشوید سریعتر راحت میشوید بعد در گام بعدی شما میاید از اون برگه روی برگههای دیگه نام اون آدمهایی که شمارا ناراحت کردند و مکانهایی که در اون مکان شما ناراحت شدید را روی برگه دیگری مینویسید یعنی در ادامه اون برگهها نه در یک برگههای جدید نام افراد و مکانها را مینویسید وقتی نام مکانها و افرادها را جدا کردید حالا شما ۲ سری کاغذ دارید یه سری اون شرح وقایع یه سری نام انسانها و مکانها، دوتا عملکرد باید اینجا انجام بدهید لطف میکنید این دوتا کار را به دقتی که میگم انجام میدهید.
مرحله اول که اسمش در دوره تحول ذهنی آبسپاری هست ابتدا آبسپاری میکنید چی ها را آبسپاری میکنید؟ یعنی چی؟ لیست نامها و مکانهایی که جدا کردید از اون بیوگرافی از اون قصه تلخ زندگیتون این لیست نام و مکانها را به آب میسپارید یعنی در جوی روان رودخانه و لب دریا تمام کاغذها را پاره کرده ریزریز کرده و به دریا و جوی روان میریزید و میریزید توی آب و همزمان که این کار را میکنید برای تمام آدمها و مکانها طلب مغفرت، عشق و برکت میکنید و همزمان از دل روح و روان خودتان اینها را میشورید آبسپاری مرحلهای برای شستن روح و روان خودتان از کینهها و انتقامها و رنجهای گذشته است با این روش کاملاً عملی شما به این نتیجه میرسید که چقدر راحت سبک شدید و چقدر ذهنتون شسته شده لطفاً دقت کنید که این آبسپاری در منطقهای باشه که آب روان و در حال جاری شدن باشه و ایستا نباشه و جایی نایسته در جوی روان رودخانه و دریا که با خودش بشوره ببره در مکانهایی که مثل چاه هست این کار را نکنید لطفاً فقط جایی که آب روان باشه بنابراین در این گام شما لیست نامها و مکانها را آب سپری میکنید ریز میکنید به آب میسپارید و در اون آبسپاری از خداوند متعال براشون برکت، نور، عشق، صفا، صمیمیت، صلح، درخواست میکنید و برای همیشه با آرامش کامل آنها را به دریا میسپارید در حقیقت با این عمل شما آنها را به کائنات برمیگردانید.
در گام بعدی که اسمش در دوره تحول ذهنی من خاکسپاری نام داره اون بسته اصلی کاغذها را که بیوگرافی و شرح غصهها و رنج هاتون هست را زیر درخت توی باغچه و یا زیر یک گلدان برای همیشه به خاک میسپارید از این طریق تمام آن ناراحتیها و غصههای زیادتون که در اون قصهی زندگی تون بوده را بهپای درختی میریزید که تبدیل به سر سبزی نور و صفا میشه به این طریق خاکسپاری انجام میشه و شما برای همیشه آنچه که خاطرات تلخ و گذشته بود را به خاک میسپارید در حقیقت تمام گذشته شما با آبسپاری و خاکسپاری و به این دو روش برای همیشه پاک خواهد شد.
هنگامیکه خاکسپاری انجام میدهید برای خودتان طلب عشق نور و معرفت کنید هنگامیکه خاکسپاری انجام میدهید یادتان باشه یک روزی ما هم از این دنیا خواهیم رفت و باید آموزش ببینیم که با جسمی خوب و روحی عالی جهان را ترک کنیم یادمون باشه که این جسم زیرخاک میره و چقدر خوبه که جسم ما هم بعد از ما غنا بخش زمینی بشه که از توش درختان فراوان بیرون میاد خدا کنه از جسممان هم خوب مراقبت کنیم در این دنیا چون امانت الهی است و روح ما هم به آسمانها خواهد رفت و این دنیا ارزش ناراحتی کینه و دلخوری غصه و استرس ندارد.
در ادامه این دو تا کار که انجام دادید حالا می خوام چندین نکته را برای شما بگم که بسیار کمککننده هست دوستان دقت کنید بزرگترین صفت گذشته چی هست؟ به اعتقاد من مربی بزرگترین صفت گذشته حسرت از دست رفتن هست گذشته همیشه حسرتی در دل ما خواهد کاشت که اگر درش گیر کنیم همواره مثل یک ساعت در یک تاریخ و یکزمان باطریمون تموم شده و میمونه دقت کنید بعضی از ساعتها هستش که احتمالاً باطریش تموم شده و ما مدت مدیدی هست ازش استفاده نکردیم روی یک تاریخی ایستاده اون ساعتهایی که باطری ندارند همیشه من را یاد گذشته میاندازند.
در یک جایی ذهن ما ساعتها ماهها و بلکه سالهاست گیرکرده با یک نفر اختلاف داریم با یک نفر روابطمان تلخ شده با یک نفر اختلافات ناراحتکنندهای داریم از بیست سال تا الآن از بیست سال پیش تاکنون هنوز نه اون را بخشیدیم نه خودمان را و ما زندانی ذهن ساعت و زمانی شدیم که دیگه وجود نداره اما روح و روان ما همواره در این ساعت و زمان گیرکرده لطفاً مثل ساعتهایی که باطریشون تموم شده نباشید.
چرا بارها و بارها به گذشته برمیگردیم؟ تا حالا به این فکر کردید دوستان اینکه ما بارها و بارها به گذشته برمیگردیم یک دلیل بزرگ داره و اون ترسیدن از زندگی درست هست ما از زندگی و وحشی بودن آن میترسیم چون اگر هرلحظه پویا خلاق و شجاع زندگی کنیم گذشته دیگر برای ما وجود نخواهد داشت چرا که روبه حال و آینده حرکت خواهیم کرد آدمهای ترسو بارها و بارها به گذشتهشان رجوع میکنند رجوع به گذشته فقط به یک دلیل خوبه، گرفتن پیام گذشته برای چراغی در آینده.
برای اینکه اون گذشته درسی بده برای پخته شدن ما و اصلاح زندگی ما در آینده. دقت کنید دوستان در گذشته خودمان گیر میکنیم چون شهامت زندگی کردن در لحظه حال و آینده را نداریم ما آدمهای ترسویی میشویم که دائماً پناه به گذشته میبریم برای قضاوت کردن خودمان و دیگران ذهن ما امنیت میخواد وقتی دیگران را مقصر بدانیم که این امر مقصر دانستن در گذشته خیلی اتفاق میفته ذهن ما آرام میشه ذهن ما عین یک قاضی همانطور که در ویس قبلی گفتم در چند دقیقه پیش ما را حکم آزادی بهمون میدهد ما را آرام میکند این ذهن و ما را به مسند قضاوت میکشاند در اون قضاوت دیگران را مقصر میدانیم و ما هم برای لحظاتی آرام میشویم اما این هرگز آرامش حقیقی نیست.
ذهن ما به خاطر عملکرد ذاتی خودش که امنیتجو هست و ما را میخواهد آرام بکند به خیال خودش میاد حالت کاموابافی راه میندازه خوب دقت کنید به مثال من بچهها ذهن را فرض کنید، فرض کنید گذشتهیک آدمه توی ذهن شما نشسته دائماً داره کاموا میبافه لباس میبافه با این کامواها اگه یادتون باشه دوتا میله داشت قدیمها مادرها مادربزرگها مینشستند لباس بافتنی میبافتند برای بچهها و نوه هاشون ذهن ما دائماً عین اون میلههای بافتنی لباس زیبایی میبافه به خیال خودش و تن ذهن ما میکنه اون بافتنیها را تن ذهن ما میکنه خوراک این کامواها گذشتههای من و شماست ذهن دائماً از گذشته لباسی برای من و شما میآفریند که مجبور میکند ما تنمون بکنیم.
این لباسهای بافتنی ذهن دوتا واکنش را میطلبد چهکار کنیم که این نخ ذهن ما وصل به اون کامواها نباشد یعنی در حقیقت میخواهم این را بگم که اون کامواباف که خودمان هستیم نشستیم از گذشتمون لباسهایی میبافیم که اصلاً لباسهای زیبایی نیست بهظاهر زیباست بهظاهر امنیت بخشه ولی ما را از هیچچیزی محافظت نمی کنه بلکه ما را بیشتر غرق میکنه بنابراین واکنش ما در مقابل این ذهن کامواباف این ذهنی که نخ بهش وصله اینه که یا نخ را قطع کنیم یا نخ را عوض کنیم بهجای اینکه نخ گذشته لباس به تن ما کنه نخ شادی، عشق، مهر، صفا لباس به تن ما بکنه.
چون بعداً در گام هشتم دوره تحول ذهنی کارکرد ذهن را یاد میگیریم نمیخواهم الآن ذهنتان را به آن سمت ببرم ولی یادتون باشه ذهن را ما هرگز نمیتوانیم کنترل کنیم ذهن دائماً در جریانه تنها کاری که با ذهن میشه کرد بردن ذهن به سمت درست هست هدایت و حمایت ذهن در مسیر درست این جمله منه بهجای کنترل هدایت و حمایت به سمت مسیر درست.
یکی از بهترین راهها اینه که یا ما نخ را انقدر قدرت داشته باشیم که نخ را قطع کنیم یا عوض کنیم آن نخ را قطع کردنش که معلومه یعنی بتونیم اونقدر قوی بشیم که از گذشتمون دستبرداریم دیگه گذشتهای برای ما وجود نداشته باشه یا اینکه بیایم این نخ را بهجای اینکه به دست گذشته بدهیم لباس از گذشته برای ما ببافه بیاد برای ما از زمان حال و آینده از پول ثروت عشق معنا حکمت لباس ببافه و تنش بکنه این کار کاملاً امکانپذیر است و من هم با خودم این را امتحان کردم هم با شاگردانم در دوره تحول ذهنی.
دوستان این ویس من را که میشنوید لطفاً یه سری کارها را انجام بدهید اینها کمک می کنه که نخ شما یا قطع بشه و یا به حال و آینده و بسیاری از آیتمهای خوب و وصل بشه.
ما عموماً وقتی بهمون میگن به گذشته خودتون چرا افتخار میکنید یا آن گذشته که در ذهن شماست به چه چیزیاش افتخار میکنید معمولاً دستاوردها را میگوییم دستاوردها چیه؟ جسم، پول، شغل، تحصیلات، ازدواج و غیره چیزهایی ازایندست؛ دستاوردها عموماً مادی، گذرا و نابود شونده هستند و در طول زمان یا از بین میروند یا اگر بمانند ماندگار دائمی نیستند دستاوردها همواره با از بین رفتن ما از این دنیا آنها هم از بین میروند همزمان با رفتن ما دستاوردهای ما هم از بین میرود دستاورد میشه جسم، ماده، و هویت پوستهای یکچیز.
ما چیزهای دیگری هم جز دستاورد داریم چیزهایی که بهمراتب غنیتر و قویتر هست و من اسمش را میزارم دل آورد دوستان دل آورد یعنی قلب، روح، و معنای آرامشبخش زندگی که در وجود ما هست وقتی میتوانیم دیگران را ببخشیم وقتی میتوانیم گذشتمون رو ببخشیم وقتی میتونیم گذشته دیگه ای داشته باشیم این میشه دل آوردهای ما عموماً وقتی میگن چی از گذشته به دست آوردی ما دستاوردهامون را میگیم وقتی بهتون بگن گذشته چه چیزی چه حاصلی برای شما داشته تا الآن و به چه چیز اون افتخار میکنید میگیم فلان مدرک دانشگاهی را گرفتیم فلان قدر پولداریم ازدواج کردیم ۴ تا بچه داریم همین کمتر اتفاق میفته کسی بگه من در دنیا آدمها را بخشیدم من در دنیا انسان بیکینه بودم.
من در دنیا دروغ نگفتم من روحی آزاد از اسارتهای گذشته ذهنی خودم دارم من روحی آرام وجدانی آسوده دارم من با عشق زندگی میکنم من توان بخشش دیگران را دارم من توان بخشش مادی و معنوی دارم من خودم را دوست دارم کمتر کسی میگه حاصل من اینها بوده کمتر کسی میگه حاصل من درد معنوی بوده برای بهبود خودم و زندگی دیگران کمتر کسی میگه من ببخشیدم هم دیگران را هم خودم را تا آزاد شوم از زندان ذهن ازنظر من دل آورد میشه تمام چیزهایی که به ما عمق معنا صلح و صفا و نورانیت میبخشه.
حالا ازتون می خوام بعد از شنیدن این پادکست آموزشی در گام دوم تحت عنوان بازخوانی گذشته بیاید یک لیست تهیه کنید و دستاوردها و دل آوردهای خودتان را صادقانه بنویسید ازتون می خوام صادقانه این کار را بکنید چون صداقت محض روشنی بسیاری برای زندگی ما میآورد بنابراین یک برگه بردارید دستآوردهاتون را بنویسید و یک برگه بردارید دل آوردهاتون را بنویسید.
در پایان عرایضم تمرین دیگری هم ازتون می خوام و اون اینکه لیست اسامی افراد موثری که در زندگیتون بوده و شمارا به عالم معنا، عشق، هویت خودتان، به حکمت و معنویت، به آرامش رساندند لیست کنید این لیست را نگهدارید و هرازگاهی نگاه کنید ببینید آیا اون آدمها همچنان برای شما در اون جایگاههای مؤثر هستند یا نه؟ این افراد را اگر واقعاً مؤثر بودند و در دستاورد و دل آوردهای زندگیتون کمک به شما کردند و حتی توانستند با شما رابطهشان را حفظ کنند تا مرز امروز اینها را هرروز در پیشگاه پروردگار عالمیان دعا کنید و ازشون سپاسگزاری کنید در پیشگاه خداوند متعال این سپاسگزاری باعث میشه که شما هرلحظه گذشتهی مثبتتری برای خودتان بسازید به کائنات مثبت میدهید و کائنات برای شما از آن لحظه به بعد مثبت خواهد آورد یک نوع سپاسگزاری هست برای به دست آوردن چیزهای خوب این عالم.
ممنون شما هستم که به این پادکست آموزشی توجه کردید در گام دوم تحول ذهنی من پیرحیاتی هستم مربی و مدرس تحول فردی و نویسنده کتاب فقط آویزان خودت شو، خدانگهدارتون باشه.
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-1c4q1xx’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
فایل PDF حاوی مرور اجمالی مطالب این جلسه:
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-iivus5′ custom_class=” admin_preview_bg=”]
فایل PDF آتشنشینی مربوط به این جلسه در تاریخ ۱۹ تیر ۹۸:
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-iivus5′ custom_class=” admin_preview_bg=”]
درباره علی اکبر قزوینی
نویسنده و مدرس و کوچ زندگی است. وی در آموزشهای خود جدیدترین یافتههای روز را با تجربیات شخصی و فرهنگ غنی ایران ترکیب میکند که حاصل آن نوشتههایی خواندنی و تحولی عمیق در شاگردان وی است. علیاکبر قزوینی چند سالی ساکن کانادا بوده و اقامت آن کشور را دارد. وی هماکنون در ایران زندگی میکند.
نوشته های بیشتر از علی اکبر قزوینی
دیدگاهتان را بنویسید
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید