جلسه دوازدهم دوره آنلاین شفای ذهن: تطهیر کلام
توجه: این مطلب آموزشی، بخشی از دوره آنلاین شفای ذهن است.
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-2o4oeyd’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
جلسه دوازدهم/ هفته دوازدهم/ گام هفتم: تطهیر کلام
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-1yurn4l’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
فایل صوتی زیر را گوش کنید:
تطهیر کلام:
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-1on2bx1′ custom_class=” admin_preview_bg=”]
متن پیادهشدهٔ فایل بالا:
به نام خداوند مهر و خداوند جان خداوند بخشنده مهربان سلام دوستان پیرحیاتی هستم مربی و مدرس تحول فردی و نویسنده کتاب فقط آویزان خودت شو؛
در ادامهی سلسله مباحث دورهی شفای ذهن یا تحول ذهنی به گام هفتم میرسیم تحت عنوان “تطهیر کلام” خوب همه دوستانی که با من آشنا هستند و تمام دوستانی که کتاب فقط آویزان خودت شو را خواندند میدانند من برای این کلمه بسیار اعتبار و احترام قائل هستم و بسیار این کلمه برای من مقدس هست دلایل و چرایی آن را در ادامه توضیح میدهم.
دقت کنید دوستان برای چی این کلمه اینقدر نزد من اعتبار داره؟ به خاطر این هستش که کلمه همانطور که در کتاب فقط آویزان خودت شو گفتم همواره باردار است و آبستن معانی و مفاهیم گوناگون پس مسئولیت آور نیز هست یعنی تو مسئول هر آنچه از دهانت خارج میکنی هستی این نکته کلیدی هست که من بسیار بهش معتقدم و همین دلیل تطهیر کلام من هست و اینکه این گام را هم در کتابم گفتم هم در دورهام گنجاندم همانطور که در کتابم گفتم کلمه مقدس است کلمه پیام ذهنت را مخابره میکند یعنی ما در حقیقت با تطهیر کلام داریم ذهنمان را از آلایندهها از آلودگیها پاک میکنیم.
اینطور که گفتم در کتاب یادمان باشد کلمه همواره در حال زایش و زایندگی است کلمه مادر است و متولدت میکند شکوفایت میسازد گاهی میرود در انتهای قلبت خانه میکند مسافر، این ماندگاری این مادر بودن بهاصطلاح کلمه که میتونه متولد کنه آدم را یعنی چی؟ یعنی گاهی اوقات تو با یک کلمه شکوفا میشی با یک کلمه زنده میشی دیدی بعضی موقع ها یه نفر یه حرفی میزنه چقدر در جان شما تأثیر میذاره دیدید گاهی اوقات که کلمه بعضی از کلمات چقدر به جان شما آتش میزند برای حرکتهای مثبت و دگرگونی شمارا گرم میکنه به این عالم اگر فرق حرف و کلام را بفهمیم که در ادامه میگم دیگه حرف نمیزنیم کلام میزنیم، حرف سرده حرف تلخه حرف بیهوده است حرف هیچی نیست چهارتا واژه و چهارتا دونه آوا هست که هیچ دردی از ما درمان نمیکنه.
توی کتاب گفتم به خاطر این مهمه برام کلمه که ذهنهای فاسد و فاسق هستند که حرفهای زشت و عبارات رکیک به کار میبرند ذهنهای شهوتران کلمات را عریان دوست دارند آنها به کلمه هم تجاوز میکنند دارم در حقیقت اهمیت کلام را میگم بچهها و دقت کنید این خیلی مهمه حالا مسئله تطهیر کلام فقط فحش دادن نیست دشنام نیست ناسزاگویی نیست مسئله تطهیر کلام به این میپردازه که شما اول فرق حرف و کلام را بفهمید و بعد تطهیر کلام را در دستور کار زندگیتان قرار بدهید هر چیز بیاعتباری را نگید قرار نیست ما فقط توهین کلامی را فحش و ناسزا بدانیم نه اشتباهه این؛ بسیاری از چیزهایی که از دهان ما خارج میشود کاملاً غلط است و نشاندهنده ذهنهای آلوده و خراب ما وقتی تطهیر کلام برامون رخ میده در حقیقت داریم تطهیر ذهن انجام میدهیم گفتم توی کتاب ارتباط عمیقی است میان ذهن و زبان، زبان پختهشدهی ذهن توست ذهنی که از دنیای هجویات خشونت و زشتیها رها نشده است کلامی مطهر و پاک از خود خارج نمیکند حجم و ارتفاع حرفهای آدمهای سطحی و بیریشه در حقیقت تهوع هر آنچه هست که قبلاً بلعیدهاند یعنی ما در طول زمان تا این سنی که الآن رسیدیم چیزهایی که در ذهنمان متراکم شده آلودگیهایی متراکم شده که بهشدت ما را ناراحت دلخور و منفی کرده و این باعث میشه که در حقیقت کلام از ما صادر نشه حرفهای سطحی صادر بشه.
حالا با این مقدمه بریم ببینیم که تطهیر کلام چه مراحلی داره و چطوری هست؟ تطهیر کلام از دیدگاه من دوتا دستهی کاملاً مشخص داره به دودسته مشخص تقسیم میشه: ادب و آداب. ازنظر خیلیها ادب و آداب یکی هست ولی من معتقدم ادب و آداب متفاوته ادب و آداب را تعریف میکنم و میپردازیم به مراحل بعدی تطهیر کلام.
ادب یعنی استفاده از عبارات و جملات تمیز و پاکیزه و متشخصانه ای که جامعه ما را بر اساس آن فردی مؤدب معرفی میکند این میتواند وجه بیرونی داشته باشد یعنی ادب در حقیقت یک پوسته ظاهری است اگر آداب نباشه حالا آداب جی هست؟ روشهایی که نشان میدهد ما دارای ویژگیهای شخصیتی منحصربهفردی شدهایم آداب فرهنگ استفاده از رفتارها را مشخص میکند آداب روشهای عملی کردن ذهنیتها و گفتههای ماست یعنی اگر ادب داریم آداب باید همراهش بکنیم به این مضمون که هر کار و هر عملی که منبعد انجام میدیم دارای یه سری آداب رفتاری درست باشه.
آداب دستورالعمل رفتاری ماست منش کرداری هر فرد است آداب هم تبلور بیرونی دارد هم نشانههای عمق چاه رفتارهای درونی ماست کسی که آداب را در خود جا انداخته باشد معمولاً ادب را نیز در رفتار خود متجلی میکند آداب داشتن امری زیرساختی و بنیادی در رفتارهاست که با انجام آن شما رفتهرفته به شخصیتتان شکل میدهید ادب گاهی فقط پوستهی رفتار بیرونی ما را شکل میدهد اما آداب هسته درونی رفتارهایمان را متجلی میسازد.
برای درک بهترش بچهها اینطور مثال میزنم برای اینکه فرق ادب و آداب را درک کنیم اینطور هست که دیدیم بعضی از آدمها در ظاهر ادب دارند ولی یک مقدار که فشار بهشون میاد یه مقدار برخلاف میلشون صحبت میشه از کوره در میروند و هر چه از دهنشان در میاد میگن دیدین بعضیها خیلی بهظاهر ادب دارند شستهرفتهاند ولی اگر چیزی باب میلشان نباشه آداب خیلی بدی را جلوی شما انجام میدهند آداب میشه اون حالات رفتاری مثلاً فرض کنید دیدید بعضیها دستمال، آب یا هر چیز دیگری ازشون میخواهید دو دستی میارن جلو به شما میدهند دیدین وقتی میخواهند کارت ویزیت را بدهند با احترام دو دستی میدهند یه مقداری آداب ارتباط نزدیکی داره با زبان بدن در حقیقت آداب از دیدگاه من همان زبان بدن شماست زبان بدن باید نشاندهنده عمق ادب شما به جهان خلقت و خودتان باشه البته زبان بدن اینجور حرکات را تقسیم میکنه من نمیخوام ورود پیدا کنم چون تخصصم نیست اما آنقدر فهمیدم اگر ادبی با آداب همراه باشه یعنی فقط در حد کلمه هم نَمونه در حد عبارات نَمونه خیلیها بهصورت خیلی خوب تمیز و شسته رُفته باادبیات خاص صحبت میکنند ولی وقتش که میرسه در تنگناها در مسائلی که موافقتشان نیست در مسائلی که مورد تائیدشان نیست یا اختلافنظر دارند بهشدت بی آداب میشوند یعنی شاید کلاماَ حرفی نزنند ولی یه چیزی را پرت میکنند یه حرکت خشن انجام میدهند و بعد بر اساس آن چیزی که فکر میکنند درسته آداب ازشون سر میزنه که هرگز نمیتونی حدس بزنی یه آدم باادب خوب مثلاً ظاهری چرا این آداب را داشت.
بنابراین از دیدگاه من آداب بهمراتب از ادب بهتره کسی که رفتار شخصیتی درست داره کسی که آداب را همواره رعایت میکنه عموماً آدمی هست که ادب را هم رعایت کرده خوب حالا باید یک فرض دائمی ما داشته باشیم و اینکه ذهن خودمان را یک صفحه سفید فرض کنیم و هر کلمه و عبارتی را که میگیم بهعنوان یک لکه مثبت یا منفی در نظر بگیریم اگر در حد کلمه صحبت میکنیم که در ادامه فرق حرف و کلام را میگم، اگر در حد کلمه صحبت میکنی اون نقطه، نقطه طلایی بر صفحه سفید میشه و اگر عبارات حرفی و زشت و اینها به کار میبریم اون نقطه، نقطه تیره کنندهای بر صفحه سفید ذهن ما خواهد شد بهتره ما جنس کلمهها را انتخاب کنیم از طریق کلمات گفتگو کنیم تا اون صفحه بدرخشه نورانی بشه طلایی بشه ذهن انسانهای بددهن و بیادب مملو از سیاهی و تیرگی است ریز آیتمهایی که در ادامه گفته میشود به پاکیزگی ذهن و بهتبع آن به تطهیر کلام میانجامد دقت کنید:
۱) حذف الفاظ رکیک نامناسب و زشت حالا برای اینها باید چهکار بکنیم؟ برای اینکه واقعاً بتوانیم الفاظ رکیک نامناسب و زشت را برای همیشه پاککنیم برای همیشه از بین ببریم باید چهکار بکنیم؟ دقت در گفتگوی ذهنی خودمان عموماً آدمهایی که بددهناند گفتگوهای ذهنی بدی با خودشان دارند صبح تا شب خودشان را سرزنش میکنند رفتارهای مخرب انجام میدهند پذیرش ندارند قانون اساسی ارزشها ندارند و مراقبه و مراقبت ندارند اصلاً از فنگ شویی ذهنی و عملی چیزی نمیدانند و بر این اساس دچار یک گفتگوی ذهنی بسیار مخرب میشوند و این آمادهشان میکند برای الفاظ رکیک گفتن.
نکته بعدی آموزش معادلسازی لغوی است دقت کنید بچهها سراسر کتاب فقط آویزان خودت شو یک نوع متن آهنگین دارد عباراتش سجع گونه است چرا؟ چون نویسنده کتاب که من باشم از سبک سجع گونه ادبیات غنی و کهن ایرانی و اسلامی خیلی لذت میبرده و وقتی این را نوشته رویکردش آهنگین بودن بود من معادلسازی لغوی را خوب بلد بودم معادلسازی لغوی یعنی چی؟ یعنی جایگزین کلمات مناسب با عبارات نامناسب و یاد بگیریم بهجای اینکه کلمات نامناسب به کار ببریم، بریم کلمات مناسبی را معادلش را پیدا کنیم و استفاده کنیم حالا چطوری؟ در ادامه میگم
نکته بعدی خواندن کتاب و دقت در کلماتی که در آن کتابهاست و استفاده از آن عبارات در جملات ذهنی و عینی خودمان اگر میروم من تذکره الاولیا را میخوانم و کلمهای ازش خوشم میاد بیام استفاده کنم در محاوره خودم البته امروزه مثل اون موقع صحبت نمیشه منظورم از تذکره الاولیا بهعنوانمثال یک کتاب بود هر کتابی که میخوانید عبارتش را دوست دارید در کلامتان استفاده کنید در ذهنتان استفاده کنید بزارید ملکه بشه منبعد بهجای استفاده از اون کلمه بد کلمه خوب را میگید دیگه جایگزینی یعنی همین معادلسازی یعنی همین.
نکته بعدی دقت در فایلهای صوتی سخنرانی افراد مثبت و تأثیرگذارتان و استفاده از عبارات کلیدی آنها، عبارات کلیدیشان را استفاده کنید و اگر فرض بفرمایید من نوعی بهعنوان مربی شما دارم عباراتی را استفاده میکنم تکه کلامهایی را دارم که خیلی خوب شیکتر تمیز هست شما هم آنها را استفاده کنید اینطوری آدم باادبی میشوید.
نکته بعدی که خیلی اهمیت داره برای من دوری از جمعهایی که در آن از الفاظ ناپسند استفاده میشود و همکلام نبودن با افراد بددهن میرید یه جمعی میبینید اون آدمها خوب نیستند چرا مینشینید پاشون ۷ ساعت توی مهمونی و جوی قرار میگیرید که آدمهای بد، بددهن سردمزاج ازنظر ذهنی با گفتههای سرد فراوان حضور دارند روح و جان خودتان را میسپارید به آدمهایی که یه دوزاری برای شما و روحتان ارزش قائل نیستند اینها تسری پیدا میکنه روح شما در تسخیر افراد بددهن قرار میگیره و ذهنتان کاملاً آلاینده میشود آلوده میشود.
نکته نهایی در حذف الفاظ رکیک و نامناسب و زشت این هستش که شما خودتان را جریمه ذهنی و عینی بکنید یعنی هر وقت کلمه زشتی از ذهنتان گذشت بگید من ایکس ریال و این ریال را خیلی زیاد بگید من دورهای که خودم را تنبیه میکردم ۳ الی ۴ سال پیش برای خودم صندوقی از محک گرفتم و بر اساس هر کلمه زشتی که میگفتم اون موقع ۱۰ هزار تومان برای خودم جریمه می ذاشتم خوب مبلغی بود بالاخره نسبت به امروز ۱۰ هزار تومان ارزش بیشتری داشت و ده هزار تومان، ده هزار تومان میریختم خوب خوشبختانه چون خیلی آدم بیادبی نبودم حجم اون قلک خیلی زود پر نشد اما به من آموخت چقدر درد داره به من آموخت من هم چقدر حرف و سخن سرد میزنم به من آموخت چقدر کارهایی میکنم که از جنس حرفه حرفهایی میزنم که از جنس حرف بیهوده است و سخن سرده و بعد من را اصلاح کرد.
آیتم دوم ترک غیبت هست متنی را میخونم براتون و یادتون باشه که این متن چقدر میتونه تأثیرگذار باشه چند خط هست دقت کنید:
غیبت کردن نشانه غیبت کردن خودت از جوهر درونیات هست یعنی وقتی از خودمان غایب میشویم از دیگران غیبت میکنیم غیبت یعنی از لحظه حال و یک حال خوب غیب شدهای مسافر…غیبت میکنیم چون اعتقادی به اَلذیّن یُومِنونَ بِالغَیب نداریم.
اگر همین دوخطی که من براتون خوندم سرلوحه کلامی و ذهنی شما قرار بگیره به این راحتی دیگه دچار غیبت نمیشید حالا برای ترک غیبت چهکار بکنیم؟ خوب دقت کنید:
۱) دقت کنیم با غیبت از دیگران چه ذهنی چه عینی چه احساس درونی به ما تسلط پیدا میکند؟ آن احساس خوب است یا بد؟ اگر خوب است ادامه دهید ولی اگر بد است چرا وقت را هزینه میکنیم برای این احساس بد.
۲) دقت کنیم غیبت چه مقدار از زمان و انرژیهای مثبت ما را به خود اختصاص میدهد؟ این پرسشها را پاسخ بدهید بچهها اینها کمکتون میکنه برای ترک غیبت دقت کنیم بهجای غیبت کردن در آن مدتزمان مشخص وقت و انرژی خود را به چه نکات مفیدی میتوانستیم اختصاص بدهیم که خروجیهای تأثیرگذاری از ما سر بزند؟
۳) از محیطهایی که در آن غیبت انجام میشود بهشدت دوریکنیم
۴) چنانچه بهاجبار در محیطهایی هستیم که در آن غیبت میشود لطفاً شنونده فعال نباشید؛ شنونده فعالی را در گامهای قبلی توضیح دادم
۵) و در انتها با افرادی که به هر دلیلی از دیگران غیبت میکنند همراه و همدل کلامی نشوید یعنی اگر آنها چیزی میگویند شما ادامه ندهید باهاشون این خیلی نکته مهمیه دوستان.
نکته سوم اما در ارتباط با پاکیزگی ذهن و به دنبال آن تطهیر کلام حذف غلّو کلامی هست غلو یعنی چی؟ لطفاً به متن زیر دقت کنید:
غلو غُل و زنجیر کردن خودمان است در حرفهای بیهوده غلو نشانه تهی بودن ماست ازآنچه میخواهیم باشیم اما نیستیم در غلو نوعی نرسیدن و نشدن نهفته است که انسان سعی میکند با آن حرفها و با پوشش سخن بر آن سرپوش بگذارد بر این نقطهضعف خود سرپوش بگذارد آدمهایی که غلو میکنند معمولاً تهی از رسیدن به خواستهها و آرزوهایشان هستند اینها کسانی هستند که نتوانستند به خواستههای بیرونی و درونیشان تحقق بپوشانند خوب حالا برای ترک غلو چهکار بکنیم؟
اولاً از هیجانات کلامی پرهیز کنید وقتی هیجانزده هستید به تعریف مطلبی اقدام نکنید آدمهای هیجانزده بهشدت آماده هستند برای غلو کردن و غلو کردن آدم را بهشدت از مسیر تطهیر کلام دور میکنه احتمال بهدروغ افتادن زیاد هست
نکته بعدی لطفاً آهستهتر حرف بزنید و در بین گفتههایتان مکث کنید پیوسته و تند تند و با هیجان زیاد صحبت کردن ما را به دام غلو کلامی میاندازد.
نکته بعدی واقع گو باشید نه خیال گو یعنی واقعیتها را همانگونه که هست تعریف کنید نه آنگونه که دوست دارید باشند دیدین بعضی از آدمها یه چیزی را میبینند یک کلاغ چهل کلاغ میکنند یه تصادفی توی جاده رخ میده یارو به شما میرسه میگه نبودی ۳۴ تا ماشین خورده بودن به هم ۷۵ نفر وسط جاده مرده بودند بعد یکی دیگه میاد رد میشه میگه یه تصادفی توی جاده شده بود دوتا آدم زخمی شده بودند خدا انشالله کمک کنه که جان سالم به در برده باشند امیدوارم که سلامت باشند بعد شما تعجب میکنید این دوتا را میگذارید کنار هم کدام را باید باور کنید آدمهایی که واقع گو باشند کمتر به دام غلو میافتند چون خیالشان درش تأثیر نداره دیگه وهم بیهوده ندارند.
و نکته آخر هر مطلب و رخدادی را بهاندازهای که واقعاً مهم هست مهم بدانید نه بیشتر مثلاً اگر فرض بفرمایید اخبار ناگواری به دست ما میرسه ما اون اخبار را چند برابر و پروپیمان تر به کس دیگه ای نگیم هر جی میگذره را هر جی که میبینیم را و هر خبر خوب و بدی را حتی خبر خوب را با کنترل هیجان و بهقدری که واقعاً مهم هست به دیگران انتقال بدهیم.
و آیتم چهارم در ارتباط با تطهیر کلام حذف سؤالات خصوصی هست بچهها لطفاً، لطفاً تحت هیچ شرایطی، تحت هیچ شرایطی از کسی سؤال خصوصی نپرسید سؤال خصوصی نشاندهنده تهی بودن درون ماست و دور شدن از تطهیر کلام یعنی چی؟ چه چیزهایی سؤال خصوصیه؟ مثلاً دیدین خیلی وقتها آدمها به هم میرسن ازدواج کردی؟ دوستپسر داری؟ دوستدختر داری؟ چند تا بچهداری؟ شغلت چیه؟ چند سالته؟ کجا زندگی میکنی؟ چندتا مسافرت خارجی رفتی؟ چندتا دوست داری؟ و هزارتا سؤال خصوصی دیگر که هرگز دردی از ما درمان نخواهد کرد توی کتابم هم گفتم کتاب فقط آویزان خودت شو گفتم حد سؤالهایت نشاندهنده ارتفاع نگاهت هست مسافر یعنی سؤالهای خصوصی نشان میدهد چقدر خفیف و چقدر ضعیف زندگی میکنیم سؤالهای خصوصی نشاندهنده اینه که ما دنبال فهمیدن چیزی نیستیم دنبال ارضای کنجکاویها و فضولیهایمان هستیم لطفاً برای ترک سؤالهای خصوصی چند تا سؤال خوب از خودمان بپرسیم نظیر اینها:
از خودمان بپرسیم طرح این سؤال خصوصی چه دردی از ما درمان میکند؟ جز ارضای نفس و کنجکاوی درونمان از خودمان بپرسیم طرح این سؤال خصوصی چقدر به رشد تعالی و روشنشدگی زندگیمان کمک میکند از خودمان بپرسیم طرح این سؤال خصوصی چقدر به بهبود رفتاری من کمک میکند پاسخ صحیح شفاف و روشن به این سؤالات برای همیشه سؤال خصوصی را در ذهن و دل ما پاک میکند.
نکته پنجم تمرین مراقبه و مراقبت هست که در حقیقت مراقبه سکوت را اینجا توصیه میکنم پیشنهادم این هست در هفته یک روز را به سکوت کامل بگذرانیم مگر آنکه مجبور به گفتگو باشیم مثل محیطهای اداری و کاری در حقیقت منظورم از روزه سکوت آن است که در این صورت ما شروعکننده نباشیم بلکه فقط سعی کنیم پاسخ دیگران را بدهیم و از صحبتهای اضافه خودداری کنیم تمرین مراقبه سکوت یکروزه سکوت هست که فرد این روزه را برای مدت معینی مثلاً یک هفته ۱۰ روز چهل روز اختیار میکنه و دیگه سؤال پرس نیست دیگه پرسشگر نیست دیگه حرف را شروع نمیکنه بلکه منتظر میشه ازش سؤال بپرسند اگر سؤالی پرسیدند پاسخ میدهد کوتاه و مختصر این حالت کمک میکنه که شما بهشدت از نکات منفی که تطهیر کلام را ازتون دور میکنه شما دور بشوید و به سمت تطهیر کلام بروید.
اما مراحل و مراتب تطهیر کلام، تطهیر کلام از دیدگاه من مراتب و مراحلی دارد که بسیار اهمیت دارد:
الف) درک تفاوت حرف و کلام یعنی شما باید درک کنید که حرف و کلام اصلاً چی هست؟ حرفها از سر عادت و شرطی شدن ذهن پدید میآیند از روی روزمّرگی و روزمرگی حرفها بیپایه هستند تکراری و فاقد معنای عمیق حرفها بهشدت به نیازها و ارضا شدگی ذهن ما وابستهاند حرفها لانه در تجارب مطالعات و روشهای تربیت ما دارند حرف میتواند ما را به قیاس اشتباه گناه و بسیاری از رفتارهای مخرب دچار کند.
کلام امانگاهی عمیق به زندگی است ژرفای نگاهمان به زندگی ما را بهسوی انتخاب کلام میبرد کلمه هویتی غنی دارد کلمهها باردارند و مخاطب را دچار دردی میکنند که از پس آن درد شور عشق و گرما تولد خواهند یافت کلمه میتواند روح انسان را جابجا کند یعنی ارتفاع روح انسان را ارتقا دهد گاهی ما با خوانش یک کتاب احساس سبکی نورانیت و عشق در وجودمان شعلهور میشود این همان ارتقاء روح در لحظه است گشایش افقهای جدید است و روحمان بدینوسیله نیز مطهر میشود.
بنابراین میخواهم اینجا بگم که تفاوت حرف و کلام را بفهمید بچهها حرف سطحیه همهی آدمها میزنند راجع به کاروبار و قورمهسبزی و آبگوشت و همهچیزهایی که همه میگن بیهوده، حرفها پر از سؤالات خصوصیه ولی کلام از جنس عشق معنا و روشنشدگی وقتی به خودت اجازه نمیدی هر سؤالی را بپرسی به حیطهی کلام داری پا میزاری وقتی طمأنینه داری وقتی مراتب کلام را در ادامه میگم داری رعایت میکنی در حقیقت شما فهمیدی باید به حوزه کلام وارد بشی و از حرفها عبور کردی پس نکته اول در مراحل و مراتب تطهیر کلام درک تفاوت حرف و کلام هست.
نکته دوم از مراحل و مراتب تطهیر کلام تسخیر کلام هست تسخیر کلام یعنی چی؟ این مرحله زمانی اتفاق میافتد که شما از ورطه هولناک حرفها جدا شوی و در دایره کلام وارد شوی وقتی پس از انتخاب کلام برای خودت و دیگران باروحت به توافق رسیدی ذهنت دائم در کلام غوطهور میشود تکرار کلام معنادار و پرمغز و پرهیز از بیهودگیهای حرف ما را میبرد به سمت انتخاب کلام بهجای حرف در روابطمان؛ با مرور کلام ذهن و بعد زبان در تسخیر کلام درمیآید و آنگاه بهطور طبیعی از ما کلام صادر میشود تسخیر کلام با تمرین و عادتهای ذهنی و زبانی قابل انجام است منظورم از تسخیر کلام این هست که دیگر شما حرفها وسوسهتان نمیکنه که ازشون استفاده کنید بلکه با تمرین و تکرار کلام را دیگر در اختیار خودت گرفتی دیگه خیالت راحت شده که از حرفها جدا شدی این مرحله مهمی هست اگر فرق حرف و کلام را بفهمید و بعد به تسخیر کلام پا بگذارید دیگه از حرفها جدا شدید و در مصونیت قرار میگیرید ازنظر زبانی.
نکته سوم تخفیف کلام هست یعنی در حد ضرورت و کفایت صحبت کنید یعنی سکوت را بیشتر تجربه کنید و هرجایی هر حرفی را نزنید یعنی مراقبه و مراقبت داشته باشید از گفتگوی ذهنی و کلامی خودت تخفیف کلام کمگویی و درستگویی است پرهیز از زیادهگویی و پرحرفی است تخفیف کلام یعنی خلاصه و مفید صحبت کنی و از بسط و توضیح بیشتر کلامت جلوگیری کنی لطفاً هر جا میرید شروع نکنید به دانشمند بازی لطفاً هر جا میرید پاسخگوی هر سؤال و هر عبارتی و هر نظری نباشید لطفاً در هر زمینهای نظر ندهید تخفیف کلام یعنی به خودتان استراحت زبانی بدهید و لازم نباشد در هر زمینهای اظهارنظر کنید
نکته چهارم ترتیب کلام هست یعنی مرتب بی عجله و شمرده صحبت کنید و از درهمبرهم صحبت کردن پرهیز کنید از هر دری و به هر شکلی صحبت نکنید بلکه شمرده مرتب و پیرامون یک موضوع خاص صحبت را آغاز و اتمام دهید و بعد به مباحث دیگر وارد شوید ترتیب کلام یعنی از بههمریختگی و آشفتگی کلامت پرهیز کنی دیدید بعضی از آدمها شروع میکنند از هر دری صحبت میکنند و آخر متوجه نمیشی این بنده خدا منظورش چی بود لطفاً اینجوری صحبت نکنید ترتیب کلام را رعایت کنید.
نکته پنجم تنظیم کلام، یعنی چی؟ یعنی بر اساس سن تجربه و جنسیت طرف مقابلت کلامت را انتخاب کنی ویژگیهای همکلام شدن با یک بانو و یک آقا متفاوت است میتوانی با یک کودک به روشی سخن بگویی و با توجه به سن او سخن بگویی درحالیکه با یک فرد مسن باید بهگونهای دیگر سخن بگویی تنظیم کلام یعنی عبارات تن صدا و حالت زبان بدنت را طوری انتخاب کنی که با طرف مقابلت تنظیم شود با یک فرد مسن با یک خانم با یک کودک و با یک آقا به هر شرایطی که آنها هستند گفتگو کنید.
نکته ششم تطهیر کلام هست رعایت ۵ نکته قبلی شمارا وارد به تطهیر کلام کرده است یعنی ذهن و زبان و کلامت پاکیزه شده است.
و مرحله آخر از دیدگاه من تنویر کلام هست تنویر کلام یعنی بیکلامی محض یعنی مراقبه و سکوت ذهن ما بیکلامی و نورانیت درون و بیرونی ما در حقیقت تنویر کلام یعنی آنقدر صحبت نکنی و حتی کلام نگویی تا از عالم دیگر با تو سخن بگویند تنویر کلام یعنی نورانی شدن درون و جاودانه شدن قلبت به نور الهی انشاءالله.
امیدوارم که گام هفتم موردنظر شما و مورد لطف شما واقع بشه گام هفتم در اینجا تمام شد ممنون و سپاسگزار هستم که به این پادکست آموزشی دقت کردید گام هفتم از محور شفای ذهن از دوره شفای ذهن یا دوره تحول ذهنی. سپاسگزارم پیرحیاتی هستم مربی و مدرس تحول فردی و نویسنده کتاب فقط آویزان خودت شو خدانگهدارتون.
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-1c4q1xx’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
فایل PDF حاوی مرور اجمالی مطالب این جلسه:
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-iivus5′ custom_class=” admin_preview_bg=”]
فایل PDF آتشنشینی مربوط به این جلسه در تاریخ ۳ مهر ۹۸:
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-iivus5′ custom_class=” admin_preview_bg=”]
[membership_protected_links]
درباره علی اکبر قزوینی
نویسنده و مدرس و کوچ زندگی است. وی در آموزشهای خود جدیدترین یافتههای روز را با تجربیات شخصی و فرهنگ غنی ایران ترکیب میکند که حاصل آن نوشتههایی خواندنی و تحولی عمیق در شاگردان وی است. علیاکبر قزوینی چند سالی ساکن کانادا بوده و اقامت آن کشور را دارد. وی هماکنون در ایران زندگی میکند.
نوشته های بیشتر از علی اکبر قزوینی
دیدگاهتان را بنویسید
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید